خانم سرور ناصر نويسنده عرب اهوازى به يكى از مهمترين جايزه هاى ادبى جهان عرب دست يافت- يوسف عزيزى بنى طرف
ادبيات تخيلى عرب، محاصره ادبى را شكست. ققنوس اهواز، حصار را شكست . خانم سرور ناصر نويسنده عرب اهوازى به يكى از مهمترين جايزه هاى ادبى جهان عرب دست يافت. او در ميان صدها داستان نويس عرب از چهار گوشه جهان، برنده اول دوره ششم جايزه “يوسف ادريس” در مسابقه داستان كوتاه شد. اين جايزه كه نام يوسف ادريس يكى از برجسته ترين داستان نويسان مصرى را يدك مى كشد توسط كانون پژوهش هاى “ذرا” در فرانسه، و با همكارى اتحاديه روزنامه نگاران و نويسندگان عرب در اروپا و مجله “كل العرب” پاريس سازماندهى شده است . سرور ناصر بيست و هشت ساله متولد اهواز است كه در برخى از داستان هايش از تجربه حبس خود در زندان سپيدار اهواز بهره گرفته. و از آن جا كه ادبيات همانند نور است كه از مرزهاى آهنين انحصار زبانى، فرهنگى و سياسى فراتر مى رود و به فضاهاى ديگر مى رسد، ادبيات عرب اهوازى نيز بر همين اساس از ديوارهاى آهنين إيران فراتر رفته و فضاى پاريس را عطر آگين كرده است. اين جايزه براى ملت اهواز و اديبان اش خجسته باد. اين نخستين بار است كه يك داستان نويس عرب اهوازى به چنين جايزه ادبى معتبرى در جهان عرب دست مى يابد.طى دو دهه اخير، نگارش ادبيات تخيلى – رمان و داستان – به زبان عربى در مملكت سابق عربستان رونق فراوانى يافته است و در اين زمينه زنان عرب پشتاز بوده اند. هم اكنون حدود سى در صد كتاب هاى منتشر شده سالانه در عربستان اهواز به زبان عربى است. اين نسبت در كردستان بيست و پنج در صد به زبان كردى و در آزربايجان، بيست در صد به زبان تركى است و بقيه به زبان فارسى. نه به زبان مادريمان آموزش مى بينيم، نه همچون كتاب پارسى از حمايت هاى مادى و معنوى مستقيم و غير مستقيم دولت بر خورداريم، اغلب كتابفروشى هاى شهر و استانمان نه به زبان مادرى عربى مان بلكه به زبان رسمى است و از همه خطرناك تر – و به رغم صرفا اديب بودن – به تجزيه طلبى متهم مى شويم و بر جان خود نگران. به رغم همه اينها حصار را شكستيم زيرا كه پشتوانه غنى تاريخى ادبيات عرب اهوازى و پشتوانه جغرافيايى ادبيات عرب همسايه را داريم. البته هم اكنون ديوان هاى شعر شكوهمند دوران استقلال عربستان حويزه در قرون گذشته در بيروت منتشر مى شوند و در دوران كنونى، سبك آوازى علوانيه را به عراق و كويت و بحرين صادر كرديم و شعر ملا فاضل سكرانى و ديگر شاعران فصيح گو و محلى سرايمان در اين كشورها – با نام نامى اهواز – رواج داديم.اما نخستين بار است كه اهل ادب ما به چنين جايزه ارزنده اى دست مى يابند. افسوس كه سازمان ها و گروه هاى جايزه دهنده ادبى تهران به گنجينه هاى ادبى عربى و تركى و كردى و بلوچى و تركمنى وقعى نمى نهند و جايزه هايشان انحصارا به داستان نويسى يك زبان اختصاص دارد و اساسا دغدغه دگر زبان ها و دگر ادب ها را ندارند و در نشئه شووينيسم فرهنگى سير مى كنند. اين جايزه سرور ناصر مى بايست از تهران مى آمد، از گروه هاى مستقل ادبى كه به كتاب هاى داستان و رمان فارسى جايزه مى دهند اما افسوس.
يوسف عزيزى بنى طرف