سخنرانی ژاله تبریزی درباره گسترش مهاجرت از آزربایجان در سازمان ملل ژنو
دکتر ژاله تبریزی به عنوان مدیر جمعیت حقوق بشر آزربایجان “ارک” ، جمعه (۸ تیر ۱۳۹۷ – ۲۹ ژوئن ۲۰۱۸) با گرامیداشت یاد و خاطره استاد حسن دمیرچی و مبارزات وی در راه احقاق حقوق ملت آزربایجان، وی را بزرگمرد تاریخ معاصر آزربایجان نامید و گزارشی تحت عنوان “گسترش مهاجرت در ایران و مورد مشخص در آزربایجان جنوبی به نقاط دیگر” را از تریبون رسمی سازمان ملل در ژنو ارائه نمود.
متن سخنرانی خانم ژاله تبریزی به شرح ذیل است:
“گسترش مهاجرت در ایران و مورد مشخص در آزربایجان به نقاط دیگر
مهاجرت آزربایجانیها در طول سالهای گذشته دلایل سیاسی داشته و بعد از استقرار جمهوری اسلامی هم به دلیل سیاسی و هم بدلیل عدم امنیت اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی انجام میگیرد، که البته جمهوری اسلامی ایران زمینه را برای این مهاجرتها آماده میکند. مهاجرتها شامل:
– متخصصین صنعتی و کارگران بخاطر بسته شدن کارخانجات
ـ مهاجرت روستائیان بخاطر خشک شدن دریاچه اورمیه
-فرار مغز ها از آزربایجان
ـ مهاجرت فارغ التحصیلان بخاطر نبودن کار در محل زندگیشان میباشد در اینجا من در این چند مورد صحبت خواهم کرد .
در حال حاضر واحدهای تولیدی مستقر در آزربایجان تعطیل و یا نیمه تعطیل هستند. این وضعیت برای شهرهایی همچون اصفهان، سمنان و یزد به کلی متفاوت است.
تهران اجازه استفاده از پتانیسلهای اقتصادی آزربایجان را در خود آذربایجان نمیدهد. معادن آزربایجان نظیر مس و طلا و آهن به صورت خام راهی استانهای مرکزی ایران میشوند.
عدم سرمایه گذاریهای پایهای تهران در آزربایجان و سیاست تبعیض اقتصادی، سیاسی، فرهنگی در راستای عقب نگه داشتن آذربایجان که از دوران پهلوی آغاز شده و توسط جمهوری اسلامی ایران ادامه مییابد.
تعطیلی صنایع و کارخانجات بزرگ و کوچک در این چند سال سرعت پیدا کرده است. صنایع مدرن و زیر ساختهای اقتصادی نظیر راه آهن و تراموا و صنایع کبریت سازی و نساجی دراواخر قرن نوزدهم در آزربایجان شرقی پایه گذاری شدهاند همچنین چهل سال پیش آزربایجان شرقی سومین قطب صنعتی ایران بعد از تهران واصفهان بود اما بعد از روی کارآمدن جمهوری اسلامی هیچ صنعت مادر و زیرساخت اقتصادی مهم دراین استان ایجاد نشده و صنایع موجود نیز اغلب فرسوده شده و یا بعلت سوء مدیریت از کار افتاده و تعطیل شدهاند.
یعنی سیاستهای اقتصادی حاکم بر کشور ایران و تبعیض بر این مناطق پیرامونی سبب تعطیلی و ورشکستگی معدود کارخانه ها و تولیدهای موجود در آزربایجان و بیکاری کارگران شده است.
کارخانه تراکتورسازی تبریز که قبل ازانقلاب بزرگترین کارخانه مدرن کشور بود اکنون از کار افتاده است و در ۲۵ آذر۱۳۹۶ رسما ورشکسته اعلام شد و درهای آن پلمب گردید. کارخانه ماشین سازی تبریز نیزدر وضعیت بحرانی قرار گرفته است.
در حال حاضر آزربایجان شرقی از نظر صنعتی در رده هفدهم بین سی و یک استان کشور قرار دارد.
درصد بیکاری طبق آمارهای دولتی در استانهای آزربایجان بین ۱۱ و ۱۲ درصد می باشد و در میان جوانان بین ۲۴ تا ۲۶ درصد است اما گزارش های میدانی درصد بیکاری را دو برابرارقام دولتی نشان می دهند.
براساس آمار مرکز آمار ایران نرخ بیکاری در بین جوانان استانها به مرز ۵۰ درصد رسیده است. طبق گزارش جدید وضعیت اشتغال و مسئله بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی در حال حاضر یکی دیگر از چالشهای پیش روی آزربایجانشرقی است.
همچنین روستا های شرق دریاچه اورمیه بعلت بحران زیست محیطی و ازبین رفتن کشاورزی و نبود کاروکارخانه،خالی ازسکنه شده اند.
سیاست های اقتصادی جمهوری اسلامی در چهاردهه گذشته متمرکز نمودن صنعت ، تجارت و ثروت دراستانهای مرکزی به بهای محرومیت و ویرانی استانهای پیرامونی کشور بوده است. مواد اولیه این استانها عموما برای استفاده در صنایع تهران و اصفهان به آن نقاط انتقال داده می شود و هیچ صنعتی برای استفاده از معادن و مواد اولیه در محل ایجاد نمی شود .
بعنوان نمونه زنجان یکی از بزرگترین معادن آهن دنیا را دارد ولی تا بحال برای بهره برداری از این ثروت بی کران هیچگونه سرمایه گذاری نشده است .هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی به توسعه پایداراعتقاد ندارد و با مسائل اقتصادی برخورد ایدئولوژیک می کند بگفته علی یونسی معاون رئیس جمهوری ایران در امور اقلیتهای ائتنیک، مقامات ایران، به منافع ملی ارزش قائل نیستند، می گویند ما برای حفظ دین اسلام مبارزه می کنیم و مهم دین ماست واگر دین نباشد ملت و مملکت برای ما ارزش ندارد.
علت اصلی نارضایتی مردم استانها ی غیرفارس نشین ازجمله استانهای آزربایجان که در پیرامون کشور قرار گرفته اند، از دولت و حکومت جمهوری اسلامی علاوه برتبعیض های فرهنگی و سیاسی ، راسیسم ، تبعیض آشکاراقتصادی نیز می باشد که باعث فقر و عقب ماندگی شده و این نارضایتی ها هر از گاهی بصورت های مختلف مانند اعتراضات عمومی و شورش های محلی ظاهر می شوند و نیروی گریز از مرکز را در این مناطق تشدید می کنند. جواب حکومت به این اعتراضات نگاه امنیتی به اقلیتهای ملی و تشدید خفقان واختناق پلیسی است.
در ضمن توزیع نابرابر بودجههای فرهنگی و عمرانی بین شهرهای بزرگ و کوچک و نیز شهر و روستا، باعث اختلاف روزافزون شکاف طبقاتی شده است.
وابستگی شدید دولت ایران به در آمد نفت و عدم توجه به کارگاهها و صنایع تولیدی در روستاها و شهرهای کوچک و بیکاری انبوه سبب شده است که روستاها و شهرهای کوچک در این مناطق خالی از سکنه شوند، و مردم به شهرهای بزرگ مهاجرت کرده و در حاشیه این شهرها ساکن میشوند.
به جهت پیدا نشدن فرصتهای شغلی مناسب و افـزایش هزینهها، به اجبار بخش زیادی از بار تأمین درآمد خانواده برعهده کودک خانواده میافتد و او با رانده شدن از چرخه آموزش و پرورش رسمی و ورود زودهنگام به بازار کار، در معرض تهدیدها و آسیبهای جدی هم قرار میگیرد. بیشتر این کودکان در کارگاههای غیر قانونی مشغول بکار می شوند و مورد آزار های جسمی و جنسی قرار می گیرند.
در این میان، آزربایجان شرقی یکی از استان های مهاجر فرست کشور در طول ۹۰ سال اخیر بوده است که با توجه به ثبت آمار ولادت، سکونت در این استان کاهش یافته است و با خشک شدن دریاچه اورمیه که دومین دریاچه آب شور دنیا می باشد شدت بی سابقه یافته است زیرا بعلت خشکیدن این دریاچه و بوجود آمدن طوفان های نمک کشاورزی و صنعت توریسم آسیب فراوان دیده واین فاجعه اکولوژیک چهار و نیم میلیون نفرساکنان اطراف دریاچه را به مهاجرت اجباری وا داشته است.
سیاستهای اقتصادی غلط دولت جمهوری اسلامی علت اصلی خشک شدن دریاچه می باشد.عیسی کلانتری معاون رئیس جمهور و سرپرست سازمان محیط زیست کشور در مصاحبه خود با تابناک می گوید: ما دریاچه اورمیه را خشک کردیم.
اقتصاد بخش کشاورزی و روستایی یکی دیگر از عوامل مهاجرت افراد به استان های دیگر است.
طی سه دهه اخیر نیز بیشترین جمعیت مهاجر از روستاها بوده است.
یکی از علل این مهاجرت ها ایجاد اضطراب و نگرانی نسبت به آینده و وحشت از کمبودها و کاستیها در زندگی پیش رو و دیگری اضطراب و نگرانی و وحشت از فقر و تهی دستی و از دست دادن استعدادهای کشاورزی و باغداری و اجبار به مهاجرت از سرزمین مادری است .
چنین مهاجرتهای اجباری تبعات جبرانناپذیر خود را نه تنها روی نسل مهاجرتکننده بلکه روی نسلهای بعدی نیز خواهد گذاشت. واضح است که خشکسالی در مناطق شهری و روستایی اثرات متفاوتی بر جا گذاشته و میگذارد و تاثیرات آن بر جوامع روستایی بسیار شدیدتر از جوامع شهری است که آنهم به خاطر تاثیر مستقیم عامل خشکسالی بر منابع درآمد اغلب روستاییان است.
باید باز یاد آوری کرد که با خشک شدن دریاچه اورمیه افزون بر چهار و نیم میلیون نفر از جمعیت ساکن در اطراف این دریاچه و در استانهای شمال غرب کشور مجبور به مهاجرت اجباری میباشند.
این مهاجرتها تاثیر بسیار منفی بر روی زنان و کودکان دارد زیرا اعلب روستائیان به جر زبان محلی و یا مادری خود به زبان دیگری صحبت نمی کنند بنابراین به یک نیروی غیر فعال تبدیل می شوند و کودکان نمی توانند ادامه تحصیل کنند و به نیروی کار تبدیل می شوند.”
انجمن حقوق بشر ارک
ژاله تبریزی
Arcdh@laposte.net