در شرایطی که منطق سود و فردگرایی بر جهان حاکم است، ساختارهای سنتی مراقبت، بهویژه مراقبت از سالمندان، بیماران و کودکان، دچار فروپاشی شدهاند
در شرایطی که منطق سود و فردگرایی بر جهان حاکم است، ساختارهای سنتی مراقبت، بهویژه مراقبت از سالمندان، بیماران و کودکان، دچار فروپاشی شدهاند. اتکای صرف به خانواده، بهویژه زنان، برای انجام وظایف مراقبتی، دیگر پاسخگوی نیازهای روزافزون جوامع نیست.
مراقبت همچنان بیدستمزد و فاقد جایگاه رسمی در نظام اقتصادی است، در حالیکه بار آن ناعادلانه بر دوش زنان قرار دارد. تبعیضهای قانونی، مانند ناتوانی زنان در بیمهکردن والدین در برخی کشورها، نشانگر استمرار نابرابریهای جنسیتی در حوزه مراقبت است.
فقدان سیاستهای حمایتی مؤثر، ناکارآمدی بیمههای اجتماعی، و سنگرایی در بازار کار، به حذف تدریجی مراقبان از چرخه اقتصادی و اجتماعی منجر میشود.
اگر مراقبت به عنوان امری جمعی، عمومی و دارای ارزش اقتصادی به رسمیت شناخته نشود، بحران مراقبت در دهههای آینده به یکی از عمیقترین چالشهای اجتماعی بدل خواهد شد.