رویا ذاکری دختر معترض آذربایجانی (دختر تبریز) یکی از قربانیان اتهام به «بیماری روانی» بعنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان
در نظامهای استبدادی، سرکوب مخالفان و فعالان سیاسی از طریق ابزارهای مختلفی صورت میگیرد. یکی از شیوههای مرسوم جمهوری اسلامی برای مقابله با منتقدان و فعالان اجتماعی، اتهام زدن به آنها به «بیماری روانی» است. این روش، که ظاهراً بهمنظور تشخیص و درمان اختلالات روانی بهکار میرود، در واقع ابزاری است برای اجرای اقدامات فراقانونی و سرکوب حقوق بشری. در این شیوه، هدف نهتنها برچسب زدن به فرد، بلکه سلب مشروعیت اجتماعی و حقوقی از اوست.
⬅️ اتهام به «بیماری روانی» در بسیاری از موارد بهعنوان یک ابزار فریبکارانه برای حاشیهسازی و حذف مخالفان بهکار گرفته میشود. این اتهام بهویژه زمانی که بدون هرگونه مدرک مستند و بر اساس قضاوتهای غیرعلمی صورت میگیرد، باعث میشود که فرد نتواند از حق دفاع برخوردار شود و اغلب در موقعیتی قرار میگیرد که برای بازجویی یا زندان بهجای برخورد قانونی، به بستری شدن در بیمارستانهای روانی یا قرار گرفتن تحت درمانهای اجباری فرستاده میشود.
⬅️ این شیوه سرکوب نه تنها مختص جمهوری اسلامی است، بلکه در تاریخ بسیاری از رژیمهای استبدادی بهعنوان ابزاری برای حذف مخالفان بهکار رفته است. در دوران شوروی، بهویژه تحت حکومت استالین، بسیاری از مخالفان رژیم بهطور رسمی به «بیماری روانی» مبتلا اعلام میشدند تا از طریق بیمارستانهای روانی سرکوب شوند.
⬅️ همچنین، در دوران نازیها در آلمان، مخالفان سیاسی و اقلیتهای اجتماعی مانند یهودیان، کولیها و افراد کوییر با برچسب «اختلال روانی» یا «غیرطبیعی» به اردوگاههای کار اجباری و بیمارستانهای روانی فرستاده میشدند. این شیوه سرکوب در تاریخنگاریهای مختلف بهعنوان یکی از بارزترین نمونههای سوءاستفاده از مفاهیم پزشکی و روانپزشکی برای اهداف سیاسی شناخته میشود.
⬅️ آهو دریایی، نمونهای از قربانیان این شیوه است. او به دلیل حرکت اعتراضی خود در مقابل پوشش و حجاب اجباری، با اتهام «اختلال روانی» مواجه شد. در بسیاری موارد نیز حکومت برای جلوگیری از فعالیت زندانیان سیاسی در زندان، آنها را تهدید به فرستادن به بیمارستان روانی کرده است. سارینا جهانی، یکی دیگر از نمونههای اخیر این شیوه سرکوب حکومتی است. این نوع اتهامات، که بهطور معمول با رفتارهای غیرقانونی و غیرانسانی همراه است، نهتنها مخالفان را از مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی منع میکند، بلکه بهطور سیستماتیک از حرکتهای اعتراضی جلوگیری میکند.
⬅️ استفاده از برچسب «بیماری روانی» بهعنوان ابزاری برای سرکوب مخالفان، کارآمد است زیرا در بسیاری از موارد، جامعه با ابهام و سردرگمی نسبت به مفاهیم روانی مواجه است. از سوی دیگر، بهکارگیری چنین اتهامی این پیام را منتقل میکند که فرد متهم «دیوانه» یا «غیرعادی» است و این به نوعی مشروعیت سیاسی و اجتماعی او را زیر سؤال میبرد. در نتیجه، فرد مورد هدف با دشواریهای فراوانی در پیگیری پروندههای حقوقی یا دفاع از خود مواجه میشود.
⬅️ این شیوه نه تنها برای افرادی که به اشتباه به «بیماری روانی» متهم میشوند مضر است، بلکه برای کسانی که واقعا از اختلالات روانی رنج میبرند، آسیبهای جدیتری به همراه دارد. برچسب «بیماری روانی» میتواند استیگما و تبعیض علیه این افراد را تشدید کرده و تاثیرات منفی بر زندگی اجتماعی و حرفهایشان بگذارد. همچنین، این برچسبها باعث میشود که افراد مبتلا به بیماریهای روانی از دریافت درمان و حمایتهای مناسب محروم شوند، زیرا جامعه ممکن است به دلیل این استیگما نسبت به آنان بیاعتماد و دوری کند.
⬅️ این شیوه سرکوب، که از اتهامزنی به «بیماری روانی» بهعنوان یک ابزار فریبکارانه بهره میبرد، نمادی از استبداد در جمهوری اسلامی است که با بهرهگیری از ابزارهای قانونی بهظاهر بیضرر، بهطور فراقانونی و غیرانسانی مخالفان خود را از میدان بهدر میکند. در حالی که این روشهای سرکوب ممکن است در کوتاهمدت اثرگذار به نظر برسند، در بلندمدت تنها باعث تقویت مقاومت و افزایش آگاهی در برابر ظلم و بیعدالتی میشود. برای مقابله با این اقدامات، ضروری است که سازمانها و نهادهای حقوق بشری، بهویژه در سطح بینالمللی، آگاهیبخشی کنند و از حقوق قربانیان این شیوههای سرکوب حمایت کنند.
منبع: صفحه “فعالیت امن”