بازداشت صدیقه وسمقی، اسلامشناسی که حجاب از سر برداشت
روز شنبه ۲۶ اسفند، محمود علیزاده طباطبایی، وکیل صدیقه وسمقی به خبرگزاری ایلنا گفت که موکلش یک سال حکم حبس قطعی داشته و احضار شده بوده است. طباطبایی افزود: «بازپرس گفت که باید خودشان بیایند. خانم وسمقی هم گفتند تا نگویند اتهامم چیست من نمیروم… که امروز آمدند منزلشان و بازداشتشان کردند.»
محمد ابراهیمزاده، همسر صدیقه وسمقی گفت که حوالی ساعت نه و نیم صبح روز شنبه چهار مأمور لباس شخصی -سه مرد و یک زن – به خانۀ آنها آمده و گفتهاند «اگر در را باز نکنید با شکستن آن وارد خواهیم شد.»
ابراهیمزاده افزود: «آنها تلفن همراه و لبتاپ هسرم را برداشتند و وقتی گفتیم که ایشان مشکل بینایی دارد و باید مراقب او باشید، خانم مأموری که همراه تیم بود، گفت “من مراقبشان هستم”. عصای همسرم را به همراه داروهای او برداشتند و او را بردند.»
صدیقه وسمقی که در دهۀ ۱۳۷٠ با اصلاحطلبان همکاری داشت، یکی از اعضای اولین دوره شورای شهر تهران بود (۱۳۷۷). وی در زمان ریاست جمهوری احمدینژاد، به دنبال افزایش فشار بر روشنفکران و فعالان سیاسی به سوئد رفت و به فعالیتهای دانشگاهی پرداخت اما چند سال بعد به ایران بازگشت و مدت کوتاهی بازداشت، و به قید وثیقه شد. اما حکم زندان او همچنان معتبر بود.
در پی جنبش اعتراضی بزرگی که بعد از مرگ مهسا امینی شکل گرفت، خانم وسمقی برای نخستین بار علناً حجاب از سر برداشت.
حدود یک سال قبل – فروردین ۱۴٠۲ – صدیقه وسمقی نامهای به علی خامنهای نوشت و خواستار ارائۀ توضیح در مورد دلایل و پایههای دینی «الگوی سخت گیرانه جمهوری اسلامی برای پوشش زنان» شد.
او در این نامه صریحاً خامنهای را مسئول «خسارات فراوان اجتماعی، سیاسی، روانی و هتک حرمت و کرامت انسانی زنان و ایجاد تنش های بزرگ اجتماعی» دانست و از او سؤال کرد که «پشتوانۀ شرعی مجازاتهای جمهوری اسلامی برای عدم رعایت حجاب چیست؟»
صدیقه وسمقی که دکترای خود را در زمینۀ فقه و مبانی اسلام گرفته، به ویژه پیرامون حقوق زن در دین اسلام پژوهش کرده است.
محسن کدیور که به میل خود لباس روحانیت را کنار گذاشته و از جمله روشنفکران دینی محسوب میشود در مقالۀ مشهوری به اسم «طیفهای جدید اسلامی در ایران معاصر»، صدیقه وسمقی را در ردیف «مسلمانان تجدیدنظرطلب» قرار میدهد. از نظر او این اندیشمندان، مثل عبدالکریم سروش یا محمد مجتهد شبستری، «بنیادهای اسلام» و حتی مسئلۀ نبوت را به چالش کشیدهاند. کدیور در وصف این دسته از روشنفکران، به نقل از یکی از «اساتید این طیف» که نام برده نشده مینویسد: «از ایمان سنتی آنچه برایم باقی مانده است دو امر بیشتر نیست: توحید و عدالت…»
کدیور میافزاید: «این سخنی کاملا صادقانه است. البته توحید آن هم از جنس توحید ادیان ابراهیمی یعنی باور به خدای متشخص نیست، بلکه از جنس دعاوی متصوفه از سنخ وحدت وجود است. عدالت هم که امری ماقبل دینی و فرامذهبی است…»
خانم وسمقی در توضیحی در بارۀ آخرین کتابش موسوم به «مسیر پیامبری» مینویسد: «من تا رسیدن به این دیدگاه که پیامبری نهادی برساخته انسان است، مسیری را پیمودهام که در کتاب حاضر کوشیدهام خوانندۀ محترم را در این مسیر با خود همراه سازم.»
اکثر روحانیون شیعه این طیف فکری را بسیار خطرناک، و آن را یکی از دشمنهای اصلی خود میدانند.