کوچه لره سو سپمیشم/ پویا پورهمتی
کوچه لره سو سپمیشم عنوان یک ترانهای فولکلور آذربایجان است که نماد دلتنگی و امید است. در آن درد هجران است و طعم امید به دیدار دوباره. این روزها این ترانه با نام نرگس محمدی گره خوردهاست. نرگسی که درد دوری از کودکان و خانواده را مثال مادران خطه ی آذربایجان در این ترانه دیدهاست. لالایی از جنس مادر و مادربزرگش… نرگسی که داغ دوری عزیزانش را به جان خرید ولی در مقابل جور حاکمان سر خم نکرد. نرگسی که صدای داغ مادران دادخواه است. نرگسی که مانند زنان مبارزی چون زینب پاشا و شهناز آزاد (رشدیه) آوازهاش در تاریخ خواهد ماند. نه حبس نه تبعید و نه رنج دوری از عزیزانش ، او را از هدف خودش به عنوان مدافع حقوق انسانها به ویژه حقوق پایمال شدهی زنان ایران دور نساخت.
نرگس محمدی زاده یک اردیبهشت هزاروسیصدوپنجاه ویک در شهر زنجان است. فعالیت سیاسی خود را در دانشگاه بین المللی قزوین تحت لوای تشکل دانشجویی روشنگران ، آغاز کرد. وی دوبار در زمان برگزاری نشستهای دانشجویی بازداشت شد. در دوران پس از جنگی که هرگونه صدای اعتراضی به شدیدترین حالت ممکن سرکوب میشد. وی فعالیت روزنامه نگاری خود را در سال هزاروسیصدوهفتادوپنج با نشریه ی ” پیام هاجر “آغاز نمود. بیشترین مقالات نرگس محمدی در باره حقوق بشر و به ویژه حقوق زن از او به جای مانده است. از این رو میتوان او را از پیشقراولان مدافعین حقوق زن در دوره ی پس از انقلاب اسلامی نام برد. ازدواج او نیز در سال هزاروسیصدوهفتادوهشت با تقی رحمانی که خود یک فعال با سابقه ی زندان سیاسی بود ، کنشهای سیاسی نرگس را قوت بخشید. نقطهی عطف فعالیتهای نرگس محمدی اما عضویت او در کانون مدافعان حقوق بشر بود. او در کشاکش حوادث سیاسی تا به امروز همواره رویکردی روشن و به دور از سیاست زدگیهای جناحی و گروهی داشته و اعلام کرده است که جامعه ی ایران با قاطعیت ، خواهان حقوق دموکراتیک خویش است. او همواره به پایمال شدن حقوق اقشار مختلف ، به ویژه زنان ، کارگران، معلمان و جوانان ، بدون هیچ پرده پوشی اعتراض کرده است و حکومت را ناگزیر به پاسخ برای این مطالبات دانسته است.
لاکن حادثه ای که نرگس را متمایز از دیگر فعالین سیاسی کرده است ، فعالیتهای همسو و همجهت با موج افکار عمومی اوست. جریاناتی که شاکلهی شعور و خواست و مطالبات امروز جامعه ی مدنی ، برگرفته از آن دوران است. تلاشهای نرگس برای احقاق حقوق مردم ایران هم راستا با تلاشهای مردم ایران برای تغییر و بود. تلاشهایی که غیرمنصفانه از طرف برخی گروهها و گرایشات قضاوت میشود . حال آن که خط مطالبه گری امروز مردم ایران یقین بیارتباط با تک تک حوادث تاریخ صدسال گذشته ی این سرزمین نیست. نقد غیرمنصفانه ی نرگس همسنگ نقد غیرمنصفانه ی تمامی تلاشگران راه آزادی ایران است. خط مشی نرگس محمدی از ابتدا دفاع از حقوق مظلومان ، جدا از تقسیم بندیهای فکری و عقیدتی و سیاسی بوده است. وی بی توجه به گرایشهای سیاسی افراد همواره در جهت احقاق حقوق انسانی هموطنانش است. موضوعی که بی توجهی به آن از دلایل ضعف جنبش زن زندگی آزادی است. نرگس صدای مادران دادخواه بود. چه مادران دادخواه خاوران ، چه تیر ۷۸ ، چه ۸۸ و یامادران دادخواه آبان خونین ۹۸. از دیگر فعالیتهای نرگس میتوان از افشای شکنجه ی زندانیان به ویژه زنان زندانی و همچنین کارزار حقوق بشری نه به اعدام نام برد. نام او همیشه به واسطه ی فعالیتهای بزرگش در سختترین شرایط سرکوب بر زبانها بود. با این وجود او هیچگاه ادعایی مبنی بررهبری و جهتدهی اعتراضات نداشته و ندارد. او به روشنی خواست عموم مردم را تحقق دموکراسی و حاکمیت مردم بر مردم میداند و خود را هیچ گاه جلوتر از مطالبات عموم ندانسته است. همین امر هم موجب آن شده است که برخی گروههای سیاسی که در پی مصادره ی خیزش دموکراسیخواهی مردم هستند نرگس را مورد هجمه ی پروپاگاندا قرار دهند. آن چه مورد تأمل است که این گروهها در این کار حتی از عوامل جمهوری اسلامی هم پیشی میگیرند! هر گاه نام یک فعال سیاسی بر زبانهاست ، تمامیت خواهان در تلاش برای ترور شخصیتی این افراد هستند و به وضوح در یک سال گذشته شاهد این امر بودیم. قطعا این گروهها را باید همسنگ جمهوری اسلامی دانست و به دلیل ماهیت تفرقه ساز و مخربشان از معادلات کنشهای سیاسی به حاشیه راند.
در انتها آنچه خواست مشترک تمامی فعالین سیاسی برخواسته از بطن جامعه همانند نرگس محمدیست ، برپایی دموکراسی و احقاق حقوق انسانی خلقهای ستمدیده است.
خودخواندگی رهبری جنبش زن زندگی آزادی بر تن تمامیتخواهان خلعتی گشاد است. مسئلهای تمامی فعالین مردمی همچون نرگس محمدی برآن تاکید دارند ، دموکراسی است. آنچه در بیرون از گود جنبش مردمی وجود دارد نقش روشنگری و حمایتیست و نه رهبری.
آینده ی این سرزمین پشت میله های زندان است.
آنجا که زنی کوچه لره سو سپمیشم میخواند…