گول، گول، به سن گولمه سن کیم گوله جک-ایبراهیم ساوالان
بیست وچندم اردیبهشت ۹۱ بود و تازه از بند ۸ پاک به بند ۱۲ محکومین زندان مرکزی تبریز منتقل شده بودیم. مسئولان بند ۸ پاک در اعمال قوانین زندان تبریز کمی انعطاف نشان میدادند، ولی مقررات مربوط به خاموشی و غیره در سایر بندهای زندان تبریز شدید بود و انعطافی در کار نبود. حتی بازیهای تیم ملی ایران نیز باعث نمیشد که خاموشی کمی به تاخیر افتد. آن روز قرار بود بارسلونا و چلسی به مصاف هم بروند و به طرز عجیبی همه طرفدار بارسا بود و مسئولان زندان برای تماشای آن بازی استثنا قائل شدند.
لازم به ذکر است که زندانیان قدیمی کم کم جهان خارج از زندان را فراموش میکنند و محدوده زندان، جهان آنها میشود و با توجه به جو آن روز زندان، آنها تصور میکردند که امشب همه جهان طرفدار بارسلوناست. همچنین میدانیم که زندانیان داش مشدی ادبیات خاصی دارند و سخنان خود را با عبارت عورضهن وار، عورضهن وار، (عرضه داری) شروع میکنند و از نظر آنها کنش اجتماعی، فقط دوگانه غالب و مغلوب و حقانیت با غلبه است.
در أواخر نیمه اول، دورگبا دروازه بارسا را گشود و در گوشه میدان نوعى رقص آفر بقایی اجرا کرد که بدتر از صدها فحش به هواداران بارسا بود و بند ۱۲ محکومین خفه شد. یکی از زندانیان قدیمی با تماشای این صحنه ناخودآگاه گفت: اوینا، اوینا، به سن اویناماسان کیم اویناسين. عرضهن وار، عرضهن وار، من ده دونیانی پوخ ائلهسئیدیم اویناردیم دا. ( برقص، اگر تو نرقصی، چه کسی برقصد که جهانی را مات کردی)
از میان عکسهای نرگس محمدی، تصاویر خندان او را بیشتر دوست دارم. او باید بخندد و با خندهاش آتش در خرمن مردسالاری بزند و اگر او نخندد، چه کسی باید بخندد؟ او که به اصطلاح قدرت بزرگ منطقه را سرجایش نشانده و به مستبد کوچکی که از حالا خود را برای آینده آماده میکند، خط و نشان کشیده است. همه زنان باید بخندند، چون در برابر حکومت و جامعهی مردسالار ایران که زنان را ماشین جوجهکشی برای تولید چهار گریهکن میداند، قد علم کردهاند.
و به عنوان کسی که زندانهای اهر، مشکین، اردبیل، تبریز، اورمیه و ائوین را تجربه و تحمل کردهام، به کسی که سالها دوری از خانواده و محرومیت از آزادی را تحمل کرده با همین زبان خودمانی میگویم که: گول، گول، به سن گولمه سن کیم گوله جک.
———
@ibrahimsavalan