ابراهیم ساوالان: بی نظیر بوتو دختر شرق
بینظیر بوتو از زنان پیشتاز جهان اسلام و اولین زنی بود که سکان هدایت کشوری اسلامی را در دست گرفت، آن هم کشوری مانند پاکستان با 150 میلیون جمعیت و از مراکز اصلی بنیادگرایی اسلامی.
او در 16 سالگی وارد دانشگاه هاروارد شد و با آنکه شناختی از محیط آمریکا نداشت، توانست به عضویت روزنامه دانشگاه درآمده، مدیر اجتماعی خوابگاه و مدیر تورهای دانشگاهی شود. او همچنین هنگام تحصیل در آکسفورد انگلیس و در شرایطی که ترکیب سران انجمن دانشگاه آکسفورد، هفت مرد به یک زن بود، پیروز انتخابات و رئیس انجمن آکسفورد شد. اعدام پدر، دستگیریها و شکنجههای دائمی مادر، سخنرانی، بازداشت، گاز اشکآور، ضربات باتوم و مبارزه با دیکتاتوری تمام زندگی او از 24 سالگی تا 54 سالگی بود که در آن به ضرب گلوله کشته شد.
پاکستان امروزی و بنگلادش امروزی سال 1947 از هندوستان جدا شده و کشوری با نام پاکستان و شامل دو بخش غربی و شرقی تشکیل داده بودند که بخش شرقی یا همان بنگالها، سال 1974 از بخش غربی پاکستان جدا شد.
قضاوت بینظیر بوتو درباره جداییخواهی بنگالها در نوع خود بینظیر و بسیار انسانی است. با اینکه ارتش هندوستان رسما برای کمک به استقلال بنگلادش وارد میدان شد، باز بینظیر بنگالها را عامل هندوستان نمیخواند. او مانند خیلیها، توزیع ناعادلانه ثروت در پاکستان و محرومیت بیشتر بخش شرقی را توجیه نکرده و نمیگوید که «مناطق محروم زیادی هم در بخش غربی وجود دارد» و تحقق مطالبات بنگالها را به فردای براندازی ژنرالهای حاکم و استقرار دموکراسی موکول نمیکند، بلکه در ص 95 خاطراتش مینویسد:
در آن سالها با ایالت شرق پاکستان، اساسا به عنوان مستعمرهای برای اقلیت غرب برخورد میشد. از درآمد بیش از 31 میلیارد روپیهای صادرات پاکستان شرقی، اقلیت موجود در پاکستان غربی برای خود جاده، مدرسه، دانشگاه و بیمارستانهایی را ساخته بود، اما این امور در شرق توسعه اندکی یافته بودند. ارتش به عنوان بزرگترین کارفرمای کشور، نود درصد از نیروهای خود را از غرب جذب میکرد و هشتاد درصد از مشاغل دولتی توسط افرادی از غرب پر میشد. دولت مرکزی حتی اردو را به عنوان زبان ملی ما اعلام کرد، در حالی که آشنایی اندکی در شرق پاکستان با این زبان وجود داشت و بدین ترتیب، بنگالها بیش از پیش در رقابت برای کسب مشاغل دولتی یا ادامه تحصیل در وضعیت نامساعدی قرار گرفتند.