مرگ مهری جعفری ضربهای جبران ناپذیر 40 روز گذشت
40 روز از دز گذشت مهری جعفری،کوهنورد و اکتیویست ترک تبار از ایران در سانحه سقوط از کوههای تیان شان گذشت .
مهری جعفری، وکیل و فعال فرهنگی ترک تبار مقیم انگلستان، از روز چهارشنبه 4 آگوست در کوههای تیان شان (تانری داغلاری) درقرقیزستان مفقود شده بود. این خبر را باشگاه کوهنوردی لندن و بستگان کوهنورد در رسانههای اجتماعی گزارش داده بودند.
مهری جعفری، شاعر، کوهنورد، وکیل و فعال حقوق زنان با حدود سه دهه سابقه کوهنوردی حرفهای قصد صعود به قله ۷۴۳۹ متری پوبدا (قله یئنگیش/یئنیش = ظفر) را داشت اما از چهارشنبه سیزدهم مرداد ماه در کوهستان تیان شان (تانری داغلاری) مفقود شد. حدود 10 سال پیش، او به تنهایی از خان تنگری (خان-تنقری) 7010 صعود کرده بود.
او وکیل پایه یک دادگستری بوده که متولد 1352 روستایی در مشکین شهر اردبیل بود. او علاقه زیادی به کوهنوردی داشت. تیمی که روز دوشنبه هجدهم مرداد ماه برای یافتن او عازم ناحیهای شدند که گفته میشد مهری جعفری به آنجا سقوط کرده است، در عملیات خود، کیسه خواب متعلق به او را در همان محل پیدا کردند. فردای آن روز، الکسیس استون، عضو ایرانی گروه سه نفره جستوجو، در گزارشی درگذشت خانم جعفری را تایید کرد.
مهری جعفری لیسانس خود را از دانشگاه تهران و فوق لیسانسش در رشته حقوق تجارت بینالملل را از دانشگاه UWL لندن اخذ کرده بود و برای کسب پروانه وکالت در انگلستان مشغول تحصیل بود و دورههای حقوقی بریتانیا را در دانشگاه وست مینستر لندن سپری میکرد که متاسفانه عمرش به دنیا باقی نبود و نیمه کاره ماند.
مهری جعفری را از حضور او در کنار مدافعان حقوق بشر فعالان ترک آذربایجان و ترکها در نشستهای سازمان ملل میشناسیم. او را به عنوان مهمان در رسانهها در رابطه با تحقیرهای ملیتی و جوکهای قومی در برنامه پرگار بیبی سی در سال ۲۰۱۵ به خوبی به یاد داریم که با ذکاوت کارشناسانه خود سرچشمه و علل این کلیشهها را در صحنه اجتماعی ایران به دست گرفت و از طرف ترک، عرب و… چون وکیل مدافعی بینظیر سخن گفت.
در مصاحبهای که سپیده جدیری، شاعر و فعال حوزهی زنان با او در سال ۲۰۱۶ برای مجلهی شهرگان انجام داد، میخوانیم:
«او یک فمینیست است؛ چه در مبارزههایش، چه در عبور از چالشها و چه در الهام گرفتن از این تجربیات در سرودن شعر. چنانکه خود میگوید: «من همواره به نظریه هلن سیکسو در مساله ویژگیهای نوشتار زنانه توجه ویژهای داشتهام و بر این اعتقاد هستم که نوشتار زنانه نه به این معنا که الزاماً به وسیله زنها نوشته شده باشد، و یا الزاماً نوشته هر زنی دارای آن شاخصهها باشد، اما در هر حال بهطور عموم مشخصههای خود را دارد که از جمله غیرخطی بودن آنهاست یعنی همواره پیچیدگی در برخورد با زوایای جهان عینی از دیدگاه زن جهان او را و درنتیجه نوشتار او را چند بعدی و غیر خطی میکند.»
شعرهای مهری جعفری نیز چنین است؛ چند بعدی و غیر خطی. و در آنها بخشی از وجودِ مبارزش به عنوان زن فمینیست، زنی که تمام نابرابریهای این جهان را به چالش میکشد، بیش از آنکه در مضامین، در ساختار شعر به چشم میخورد.
-مهری جعفری، خود را بیشتر یک شاعر میداند، یا یک کوهنورد و سنگنورد، یا یک فعال حقوق بشر و یک وکیل؟ با توجه به اینکه در تمام این عرصهها موفق عمل کردهاید، دوست دارم نظر خودتان را در این باره بدانم. و اینکه، به قولی این مالتی فانکشن بودن، چقدر برایتان چالشبرانگیز و تا چه حد لذتبخش بوده است؟
-راستش من به هر سه این حوزهها وابستگی درونی پیدا کردهام. اگر مدتی شعر نگویم و یا متن ادبی ننویسم احساس میکنم تمام آن مدت به بیهودگی و تنبلی خوابیدهام هرچند دراصل دلیل آن پرداختن به حوزه دیگر مثلاً وکالت و یا فعالیتهای اجتماعی بوده باشد. گرفتن مدرک وکالت درانگلستان برای من یک رویای دستنیافتنی بود و در اصل زمانی که پس از مهاجرت، دورهٔ کارشناسی ارشد خود را تمام کردم به این نتیجه رسیدم که باید به این رؤیا جامه عمل بپوشانم و باوجود مشکلات مالی و موانع مختلفی که برای یک مهاجر در گرفتن شغلهایی شبیه این در انگلستان وجود دارد، حس کردم که باید تلاش خودم را بکنم. در این دوره تمام زندگی من برای رسیدن به این هدف صرف شد. حالا حس میکنم تمام این مدت به بطالت خواب بودهام یعنی آن بخشی از درون من که باید فعالیت میکرده بیکار مانده است. انتشار مجموعه شعرهایم در اصل در زمانی اتفاق افتاد که من دیگر آماده بودم زندگی خودم را در سویه ادبی خود متعادل کنم و امیدوار هستم با انتشار مجموعه نقدهای ادبی که در دست کار دارم حضور بیشتری در حوزههای ادبی احساس کنم. این چالش هم همیشه با من بوده که مثلاً از انجام فعالیت جدی کوهنوردی بازماندهام. از آخرین باری که قله سختی مثل خانتانگیری در قرقیزستان را به عنوان اولین زن ایرانی و به صورت انفرای صعود کردم حدود ۷ سال میگذرد و در همه این مدت فکر میکردم در اولین فرصت به صعودی هموزن آن دست خواهم زد. باز هم هنوز امیدوار هستم که دوباره بتوانم راهی یک صعود جدی شوم که نیازمند پسانداز مالی و وقت کافی است یعنی تعطیل کردن زندگی به مدت حداقل یک ماه. با این اوصاف من در ایران راحت تر میتوانستم به هر سه حوزه بپردازم چون زندگی آن جا چالشهای سخت و طولانی زندگی یک مهاجر را نداشت.»
یکی از آخرین صعودهای او قله آتشفشانی ۶ هزار و ۳۸۰ متری پاریناکوتا در رشته کوههای آند شیلی بوده که شرح آن را در مصاحبهای با احسان عابدی در رادیو فردا نیز در میان گذاشت.
مهری جعفری در این مصاحبه از مخاطرات صعود و مبارزه بیامان با مرگ در این راه سخن گفت. وی در بخشی از این گفتوگو میگوید: «گاهی جهان بیش از اندازه کوچک میشود به نحوی که حتی نمیتوانی نفس بکشی؛ خفهکننده میشود چنان که اگر هر چه زودتر به سمت چالش جدی برای رهایی از آن چه که جسم و جهان سیمانیت را ساخته نروی، در وضعیتی خفتآور و زیر شکنجه و اسارت خواهی مرد. وقتی به طور مستمر به فضای آزادتر میرسی این نیاز خیلی شدت عذابآوری ندارد، اما وقتی درگیر روزمرگی و کار میشوی، میبینی قفس باز تنگتر و تنگتر شده، جهانت کوچکتر و محقرتر شده و وقت آن رسیده که از همه چیزی فرار کنی و از همه مهمتر از من کوچک خودت.»
روز چهارشنبه ۵ سپتامبر ٢٠١۴ (١۴ اسفند ۹٢)، در دومین روز از بیست و پنجمین اجلاس شوراى حقوق بشر سازمان ملل متحد، سازمان غیردولتى «سودویند» در صحن علنى شورا، در پنل گفتوگو در خصوص «مجازات اعدام»، به ایراد موضع پرداخت.
مهرى جعفرى، وکیل دادگسترى و از فعالان کارزار گام به گام تا لغو اعدام در ایران، به نمایندگى از سودویند، نسبت به افزایش آمار اعدامها در ایران، اعدام نوجوانان و نقض قوانین در صدور و اجراى این احکام در جمهورى اسلامى ایران، سخنرانى کرد. ترجمه متن و ویدئوى سخنرانى مهرى جعفرى به نمایندگى از سازمان غیر دولتى «سودویند» که به انگلیسى ایراد شده، به شرح زیر است: «سودویند نگرانى خود را از تعداد رو به افزایش اعدامها، اعدام نوجوانان و اعدامهاى در ملا عام در جمهورى اسلامى ایران اعلام مىکند. روندى که از تاریخ انتخابات ٢٠١٣ هیچ تغییرى نکرده است. فقط از ابتداى سال ٢٠١۴، ١۵۵ تن اعدام شدهاند که تنها ٨۴ اعدام تاکنون مورد تایید رسمى قرار گرفتهاند. حداقل دو تن از این افراد اعدام شده کسانى بودهاند که زیر سن ١٨ سال مرتکب جرم شدهاند. کودکانى که به اعدام محکوم مى شوند در زندانها نگهدارى مىشوند تا به سن ١٨ سال برسند و سپس اعدام شوند. حداقل ۵ نوجوان زیر سن ١٨ سال در حال حاضر منتظر اجراى حکم اعدام هستند و در صف اعدام ایستادهاند. شرکت کنندگان محترم: در ایران کودکان در کنار بزرگسالان به تماشاى اعدام مىایستند. از سال ٢٠١٣ سه کودک در شهرهاى مختلف ایران پس از تماشاى صحنه اعدام، در حال اعدام بازى خودشان را به دار آویختهاند. در بسیارى از دادرسىهاى پروندهها، حاکمیت قانون، نقض مىشود. در یکى از پروندههایى که اخیرا مطرح بوده، دو معلم و کنشگر اجتماعى در حالى به دار آویخته شدند که وکیل و خانوادههاى آنها از زمان اعدام آنها بى اطلاع بودند. حکمهاى اعدامها براى ارتکاب اعمالى صادر مىشود که طبق استاندارد اعمال مستوجب اعدام، جرایم جدى محسوب نمىشوند، بخصوص در رابطه با اعدام افرادى که در حاشیه جامعه قرار مىگیرند (و فاقد توان کافى در دفاع از خود هستند.) آمار اعدامها در حال افزایش است و حدود ۶۵٠ اعدام در سال ٢٠١٣ به وقوع پیوسته است. سودویند نگران این واقعیت است که هزاران زندانى در حال حاضر زیر تهدید قریب الوقوع اعدام قرار دارند. ما از شوراى حقوق بشر سازمان ملل مىخواهیم تا جمهورى اسلامى ایران را وادار کند تا هر چه زودتر این اعدامها را بخصوص اعدام نوجوانان و اعدام در ملا عام را متوقف کرده و لغو اعدامها را استقرار نماید.»
بدون شک، از دست رفتن این انسان ارزشمند ضربهای جبران ناپذیر هم به جامعه فعالان حقوق بشر ترک، کل جامعه فعالان فمینیست آذربایجان و ایران، همچنین جامعه ادبی و حقوقی محسوب میشود.
ما در مرکز زنان ترک این ضایعه جانگداز را به خانواده و تمام نزدیکان تسلیت گفته و خود را در این غم بزرگ شریک میدانیم.