سینمای اسلامی، چند گام عقبتر از زنان
جواد شمقدری، فیلمساز حکومتی که زمینهساز پیدایش رانت «سینمای فاخر» با محتوای تبلیغی – مذهبی در بدنه جمهوری اسلامی ایران شد، سریالی ساخته است که این روزها با عنوان «روزهای ابدی» از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشود. شمقدری در این سریال تبلیغی که برای تحریف واقعه گروگانگیری ساخته شده برای نشان دادن زنان بیحجاب بر سر برخی از بازیگران زن کلاهگیس گذاشته است. کیانوش عیاری که فیلم «کاناپه» او دقیقاً به همین دلیل توقیف شد از این اقدام استقبال کرده. یک گام به جلو؟
دو سال قبل هنگامی که فیلم «کاناپه» کیانوش عیاری به دلیل استفاده از کلاهگیس برای بازیگران زن توقیف شد، این کارگردان سینمای اجتماعی ایران گفته بود دیگر هرگز هیج فیلم سینمایی نمیسازد که بازیگران زن در آن روسری به سر داشته باشند. او در آن زمان درباره اینکه امکان ایجاد تغییر در این وضعیت وجود دارد، گفته بود:
«باید صبر کنیم ببینیم اتفاقات جدیدی رخ میدهد یا خیر. البته موهای این دوستان تراشیده شده تا کلاه گیسها به صورت مشهود مشخص باشد که موی خانمهای بازیگر نیست.»
سینمای ایران زیر سقف سانسور مجموعهای از تناقضات است. زن با حجاب کامل مقابل همسرش در چهاردیواری خانه یا با لباس در حمام. مرد اگر بخواهد دست زنی را بگیرد میسر نیست و لاجرم کارگردان با ترفندهایی این نزدیکی را نشان میدهد. عسل باقری، نشانهشناس که تز دکترایش را درباره زن در سینمای ایران نوشته، درباره مسأله حجاب و اهمیت آن در سینمای ایران میگوید:
«سینما واقعیت نیست، بلکه تصویری از واقعیت است. کارگردان باید دغدغه باورپذیری داشته باشد. حجاب در حریم خصوصی، باورپذیری را به تعویق میاندازد و حتی گاهی آن را مختل میکند. »
سریال «روزهای ابدی» ساخته جواد شمقدری با حوادث اواخر دی ۱۳۵۷ شروع میشود و در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ با تسخیر سفارت آمریکا به دست دانشجویان «خط امام» و با گوشه چشمی به ابراهیم یزدی به پایان میرسد. پخش این سریال همزمان با انتقال قدرت در کاخ سفید و احتمال مذاکره ایران و آمریکا درباره برجام و مخالفت حلقههای نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی درباره مکملهای برجام معنی ویژهای دارد. طبعا سینماگر برای نشان دادن فضای کلی آن ایام ناگزیر است زنان بیحجاب را قبل از اجباری شدن حجاب تحمیلی نشان دهد. شمقدری برای این منظور از کلاهگیس استفاده کرده است.
کیانوش عیاری شامگاه سهشنبه ۲۹ دی در برنامه «شبهای هنر» که از شبکه چهار سیما به صورت زنده پخش میشد با استقبال از پخش سریال «روزهای ابدی» با همین شرایط گفت:
«این روزها صحبتهایی است درباره سریال “روزهای ابدی” آقای شمقدری و مقایسه با فیلم من. خوشحالم که آقای شمقدری این کار را کرد و با هر تعریفی، کاری که آقای شمقدری کرد یک گام رو به جلوست»
یک ابتکار تازه؟
اما آیا این اقدام یک گام به جلوست؟ یا اینکه سینمای ایران یک گام و چه بسا دو گام از جامعه عقب مانده است. نعیمه دوستدار، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان در مصاحبه با «زمانه» میگوید:
«نه، به هیچوجه ابتکار و اقدام تازهای نیست. از زمان اجباری شدن حجاب در ایران پس از انقلاب اسلامی، این ترفند به کرات از سوی سینماگران که احساس میکردند نمایش زن با حجاب اجباری در دورههای تاریخی مختلف و در شرایط ناهمگون با حجاب ممکن نیست، به کار گرفته شده است. یکی از نخستین موارد سریال “سربداران” با کارگردانی محمدعلی نجفی است که در سال ۶۲ از تلویزیون پخش شد و در آن افسانه بایگان در نقش ترکان خاتون، با کلاهگیس ظاهر شد. در سریال “یوسف پیامبر” ساخته جواد شمقدری بازیگر نقش زلیخا را با کلاهگیس نشان دادند. سید ضیاالدین دری در سریال “کلاه پهلوی”، برای نقش بلانش از کلاهگیسی بسیار شبیه با موی طبیعی استفاده کرد. در سریالهای “کیمیا” و “گاندو” به کارگردانی جواد افشار و در “معمای شاه” به کارگردانی محمد ورزی هم از کلاهگیس استفاده شده است.»
«سربداران»، «یوسف پیامبر» و «کلاه پهلوی» همه سریالهایی با موضوعات تاریخی هستند. سریال «گاندو» برای نشان دادن نفوذپذیری وزارت خارجه و سازشکاری محمد جواد ظریف و برای تحریف پرونده جیسون رضائیان، روزنامهنگار زندانی در ایران ساخته شده بود و مانند سریال «خانه امن» و «آقازده» در چارچوب یک پروژه امنیتی میگنجید. دوستدار در ادامه مصاحبه با زمانه درباره تفاوت این آثار با فیلم توقیفشده کیانوش عیاری میگوید:
«تنها نکته در این مورد این است که برخوردها با این آثار متفاوت بوده است. برخی از این سریالها و فیلمها با واکنش و انتقاد روبهرو شدند و برخی وادار به حذف و سانسور صحنههای حضور زنان با کلاهگیس شدهاند و البته در مواردی که کارگردان نزدیکیهای امنیتی و حکومتی داشته، این کار او پذیرفته شده و گاه بدون مشکل امکان پخش پیدا کرده، اما آثار کارگردانان مستقل مانند کیانوش عیاری سالهاست به دلیل استفاده از کلاهگیس توقیف شده است.»
تفاوت جلوه رسمی و حاکمیتپسند اجتماع با واقعیتها
عباس کیارستمی در فیلم «ده» ( ۱۳۸۰) برای برداشتن روسری از سر یکی از بازیگران زن، به ترفند تراشیدن موی سر زن بازیگر متوسل شده بود. این فیلم که جزو فیلمهای برتر سینمای جهان است، درباره مشکلات زنان در جامعه امروز ایران است. مرضیه وفامهر در فیلم «تهران من حراج» ساخته گراناز موسوی برای رهایی از حجاب به عنوان مانعی در عمومی کردن امر خصوصی به ترفند تراشیدن موی سر متوسل شد. مرضیه وفامهر به همین دلیل به یک سال حبس تعزیزی و ۹۰ ضربه شلاق محکوم شد که البته این حکم در دادگاه تجدید نظر به سه ماه و یک روز زندان و یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان «جریمه بدل از شلاق» تخفیف پیدا کرد.
عیاری در ادامه مصاحبه با «شبهای هنر» درباره فیلم توقیفشدهاش گفت این فیلم «به خواب زمستانی» فرورفته است:
«”کاناپه” در یک خواب زمستانی هست. در این فیلم ما موهای بازیگران زن را با نمره ۴ زدیم و کلاهگیس گذاشتم که فقط در کنار محارم و خلوت خودشان در خانه کلاهگیس داشته باشند و وقتی به بیرون از خانه و خیابان و اداره میروند بر اساس عرف و قانون جمهوری اسلامی حجاب دارند. اتفاقاتی که برای این فیلم افتاد عجیب است.»
در فیلم «ایده اصلی» که با بازی بهرام رادان بعد از توقیف «کاناپه» به نمایش درآمد، بازیگران خارجی در اسپانیا بیحجاباند. به همین اعتبار میتوان گفت بحث بر سر نمایش زنان بیحجاب نیست. بحث بر سر پذیرش مخالفت زنان با حجاب اسلامی در جامعه ایران است. نعیمه دوستدار به زمانه میگوید:
«اینکه زنان ایرانی مدتهاست از حجاب عبور کردهاند موضوع تازهای نیست. حتی میتوان گفت گروه بزرگی از زنان هرگز به این نوع حجاب اعتقادی نداشتهاند. در اینکه سینما از تحولات جامعه دور است و اگر سینماگری خواسته همگام با این تحولات پیش برود با محدودیت و ممنوعیت روبه رو شده هم شکی نیست. اما اینکه کارگردانانی مانند جواد شمقدری در سریال “روزهای ابدی” از این ترفند استفاده میکنند، شاید به این معنی باشد که آنها تازه پی بردهاند که زنان ایرانی از حجاب عبور کردهاند و برای بیشتر عقب نماندن از این جریان و پیدا کردن مخاطبان جدید در شرایطی که آثار این نوع کارگردانان مخاطب وسیعی ندارند، میکوشند با ارائه تصویری از زن بیحجاب ولو با کلاهگیس، مخاطب را به تماشای اثری که محتوای آن در نهایت در راستای سیاستهای حکومت و تبلیغ ایدئولوژی آن است-در اینجا روند انقلاب اسلامی- وادار کنند. از این لحاظ تفاوت عمدهای میان کارگردانی که معتقد است تصویر زن با حجاب در اتاق خواب و حمام مضحک و غیرواقعی است و میکوشد تصویر را با واقعیت بیرونی تطبیق دهد و بر سر این باور میایستد، با کارگردانی که هدفش از نمایش زنان با کلاهگیس، بازتولید کلیشه زن خوب و انقلابی و زن بد و ضد انقلاب است وجود دارد.»
به گفته عسل باقری، نشانهشناس درون یک جامعه دوگانه، با بیرونش متفاوت است. سینمای ایران در این موقعیت اسکیزوفرنی، در کانون انشقاق درون از بیرون جای میگیرد و ناگزیر است که مخاطبش را تربیت کند: کُد ناگفتهای بین سینماگر و تماشاگر به وجود آمده. مخاطب در این سالها با محدودیتهای سینماگران آشنا شده و میداند که سینماگر در چه مواردی مجبور شده در سناریونویسی، سانسور را دور بزند:
«مخاطب خارجی با این کُدها الزاماً آشنا نیست و وقتی که میبیند برای مثال خانمها در ایران با روسری به رختخواب میروند، ممکن است تصور کند که اصولاً در ایران خوابیدن با روسری مرسوم است. سینماگران ایرانی به همین خاطر سعی میکنند سناریو را جوری بنویسند که این مشکل کمتر به چشم بیاید.»
«کلاهگیس» یک کد و نشانه نه چندان تازه برای پنهان کردن دوگانگی بین جلوه رسمی و حاکمیتپسند اجتماع با واقعیتهاست.