اعدام زنان در جمهوری اسلامی – رقیه رضایی
تایید حکم اعدام «پخشان عزیزی»، زندانی سیاسی کُرد با اتهام «بغی» در دیوان عالی کشور، واکنشهای بسیاری را در برداشته است. این حکم اما یادآور صدها مجازات اعدامی است که دستگاه قضایی ایران علیه زنان فعالان سیاسی، مدنی و حتی زنان بهایی بابت باور مذهبی آنها صادر کرده است
تایید حکم اعدام «پخشان عزیزی»، زندانی سیاسی کُرد با اتهام «بغی» در دیوان عالی کشور، واکنشهای بسیاری را در برداشته است. این حکم اما یادآور صدها مجازات اعدامی است که دستگاه قضایی ایران علیه زنان فعالان سیاسی، مدنی و حتی زنان بهایی بابت باور مذهبی آنها صادر کرده است.
جمهوری اسلامی در ۴۶ سال حیات خود، جان زنان بسیاری را ستانده و زنانی را هم با احکام سنگین زندان ازجمله حبس ابد، پشت میلههای زندان نگه داشته است. روایتی از برخی از این اعدامها، سادگی صدور آن و سهولت اجرای آن در جمهوری اسلامی، شاخصی از رعایت حقوقبشر توسط حکومت فعلی ایران است. این موارد به غیر از قصاص است که حکومت در آن نقش غیرمستقیم دارد.
***
فرخرو پارسا؛ وزیری آموزشوپرورشی که تیرباران شد
«فرخرو پارسا»، از سرشناسترین چهرههای فرهنگی ایران بود که به اتهام «فحشا یا گرداندن مراکز فساد و زنای محصنه، اختلاس اموال عمومی و همکاری با ساواک» و چند اتهام عمدتا غیرمرتبط با سابقه فرهنگی و حرفهای او، در اردیبهشت۱۳۵۹ اعدام شد.
خانم پارسا، دبیر دبیرستان و پزشک بود و مدت ۱۰ سال را بهعنوان وزیر آموزشوپرورش پیش از انقلاب در امر تعلیم و تربیت دانشآموزان ایرانی گذرانده بود. براساس برخی روایتها، او در بهمن۱۳۵۸، یعنی یک سال بعد از سقوط حکومت شاهنشاهی در ایران، بازداشت شد. تاکنون اطلاع دقیقی از نحوه بازداشت این مقام حکومت پیشین در ایران منتشر نشده است. باًاینحال، دادگاه او از طریق روزنامههای مطرح آن زمان ازجمله «کیهان»، بازتاب یافته است.
براساس گزارش روزنامه «اطلاعات» چاپ تهران در مورخ ۲اردیبهشت۱۳۵۹، خانم پارسا از سوی رییس دادگاه متهم شد به «حیف و میل اموال بیت المال و ایجاد فساد در وزارت آموزشوپرورش و کمک به نشو و نمای فحشا در آموزشوپرورش و همکاری موثر با سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در جهت سرکوبی و اخراج آزادیخواهان و فرهنگیان مبارز از وزارت فرهنگ، جهت تحکیم رژیم منفور پهلوی و سخنرانیهای موثر و مکرر نیز جهت تحکیم رژیم مزبور و شرکت در تصویب قوانین ضد مردمی و استفاده از مقام و موقعیت خود جهت نقص قوانین و وابسته نمودن آموزشوپرورش به فرهنگ استعماری امپریالیسم و روابط نزدیک با نصیری معدوم و روابط نامشروع با رییس دفتر خود و غیره… شو نظر به اینکه مشارالیه از فرقه بهایی و از تیره ازلی بوده و بدون جهت خود را مسلمان معرفی کرده و در حیله سخن را موجب اعتراض معترضین است و نظر به سایر دلایل موجود در پرونده محرز است متهمه مرتکب گناهانی شده است، تقاضای رسیدگی واشد مجازات متهمه و مصادره اموال وی را مینماید.»
خانم پارسا در پنج جلسه دادگاه کوتاه به اعدام محکوم شد. او در بخشی از دفاعیاتش گفته بود: «در طول خدمت چندین سالهام در سمت وزیر آموزشوپروش، همواره سعی میکردم که بهترین معلمان را به خدمت آموزشوپروش درآورم، برنامههای آموزشیوپروشی دانشآموزان را بهبود بخشم و کوشش میکردم دانشآموزان به موازات فراگرفتن دروس خود با حرفه و صنعت و فنون نیز آشنا شوند.»
او سرانجام تنها چند روز بعد از صدور حکم و بدون فرصت فرجامخواهی در روز ۱۸اردیبهشت۱۳۵۹ در محوطه زندان اوین تیرباران شد. از فرخرو پارسا بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین زنان ایرانی که در زمینه برابری جنسیتی در زمینه آموزش فعال بوده، یاد میشود.
عصر وحشت؛ اول زنان بهایی
یکی از اولین گروههای قربانی سیاست اعدام در ایران، زنان بهایی بودند. در ۲۸خرداد۱۳۶۲، اولین اعدام دستهجمعی زنان در تاریخ ایران در میدان «چوگان» شیراز رقم خورد. اغلب این زنان تنها یکی دو روز پیش از آنکه خود اعدام شوند، اعدام فرزند، پدر و همسران خود را به چشم در میدان چوگان دیده بودند.
«مونا محمودنژاد»، دانشآموز ۱۷ ساله، «طاهره ارجمندی [سیاوشی]»، ۳۰ ساله و پرستار، «اختر ثابت»، ۲۵ ساله و پرستار، «رویا اشراقی»، ۲۳ ساله، دانشجو اخراجی رشته دامپزشکی، «شهین [شیرین] دالوند»، ۲۶ ساله، فارغالتحصیل جامعهشناسی، «مهشید نیرومند»، ۲۸ ساله و فارغالتحصیل فیزیک، «سیمین صابری»، ۲۵ ساله و کارمند، «عزت جانمی [اشراقی]»، ۵۷ ساله، «نصرت غفرانی [یلدایی]»، ۴۶ ساله، «زرین مقیمی»، ۲۹ ساله، لیسانس ادبیات انگلیسی، ۱۰ زن بهایی بودند که در آن روز تنها به جرم بهایی بودن اعدام شدند.
روایتی که از مونا محمودنژاد منتشر شده، نشان میدهد که این دختر نوجوان باوجود فشارها و داغ اعدام پدرش و مشاهده صحنه اعدام ۹ زن دیگر پیش از خودش، باز هم بر سر آیینی که آن را پذیرفته بود، تا لحظه آخر باقی ماند.
اعدام این ۱۰ زن اما، تنها اعدامهای زنان بهدلایل عقیدتی و سیاسی نیست.
تداوم عصر وحشت؛ اعدام صدها زن در تابستان ۶۷
گروهی بزرگی از زنان و دختران ایران در تابستان ۱۳۶۷ درحالیکه برخی در شرف آزادی از زندان بودند، به جوخههای اعدام سپرده شدند. دختران در معرض اعدام، درگیر ازدواج اجباری هم در زندان میشدند.
روایتهای متعددی ازجمله از «حسین مرتضوی زنجانی»، رییس وقت زندان اوین وجود دارد که زندانیان زن باکره قبل از اعدام باید به ازدواج اجباری با زندانبان در میآمدند، چون معتقد بودند که مطابق شرع، آنها نباید باکره اعدام شوند؛ وگرنه به بهشت خواهند رفت.
«منیره برادران»، ازخانوادههای دادخواه اعدام دستهجمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ نیز در یادداشتی در جریان محاکمه «حمید نوری»، دادیار پیشین زندان گوهردشت در سوئد، نوشت: «در فاجعه ۶۷ زنان مستثنی نشدند. صدها زن مجاهد در تهران و شهرهای دیگر اعدام شدند. متاسفانه بهدلیل غیبت شاهدان و شاکیان زن، اعدام زنان در این دادگاه در سایه ماند و حتی نادیده گرفته شد.»
براساس نوشتههای خانم برادران، «۱۰ ماه پیش از تابستان ۶۷، آن تعداد از زنان زندانی تهران که در گوهردشت بودند، به اوین منتقل شده بودند. اکثرقریببه اتفاق آنها در تابستان ۶۷ در اوین اعدام شدند، اما زندانیان زن و مرد دادستانی کرج همچنان در زندان گوهردشت ماندند و مشمول محاکمههای هیات مرگ در این زندان شدند. زهرا خسروی یکی از آنهاست. سوای آنها، زندانیان کرمانشاه را هم بهدلیل بمباران این شهر در جنگ ایران و عراق، چند ماه پیشتر به گوهردشت منتقل کرده بودند. از بین آنها هم کسانی در سال ۶۷ به دار آویخته شدند، احتمالا زنانی هم در بین آنها بودند.»
«ملیحه اقوامی»، یکی از این زنان بود که اطلاعات مربوط به او پیشتر توسط بنیاد حقوقبشری «عبدالرحمن برومند» منتشر شده است. سازمان «عدالت برای ایران»، مستقر در لندن نیز پیشتر تحقیقات مفصلی درباره قربانیان کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ را پیاده و نتایج آن را منتشر کرده است.
بااینحال اما در جریان محاکمه نوری، بر نبود لیست جامع و قابل اتکایی از زنان قربانی اعدام در دهه ۶۰ از سوی بسیاری از حاضران در دادگاه و خانوادههای دادخواه خاوران تاکید شد، موضوعی که تا لحظه تنظیم این گزارش نتیجه نداده است و نامها و سرنوشت تلخ صدها زن اعدامشده در دهه ۶۰، همچنان در پردهای از ابهام باقی مانده است.
شیرین علمهولی؛ یکی از آن پنج نفر
«شیرین علمهولی»، یکی از پنج زندانی سیاسی کُردی بود که سحرگاه ۱۹اردیبهشت۱۳۸۹ در زندان اوین اعدام شد. «فرزاد کمانگر»، «علی حیدریان»، «مهدی اسلامیان» و «فرهاد وکیلی»، چهار زندانی سیاسی کردی بودند که همزمان با او اعدام شدند.
شیرین متولد خرداد۱۳۶۰ از یکی از روستاهای اطراف شهر ماکو در استان آذربایجان غربی بود و بهدنبال انفجار بمبی در خرداد۱۳۷۸ در پارکینگ مقر سپاه پاسداران در غرب تهران، بازداشت شد.
خانم علم هولی پیشاز اعدام در نامهای، از شرح شکنجههایش، نوشته بود: «به محض ورود (به مقر سپاه) و پیشاز هرگونه سوال و جوابی، شروع به کتک زدن من کردند. تمام آن مدت، متحمل انواع شکنجههای جسمی و روحی شدم. بازجوها مرد بودند و من با دستبند به تخت بسته شده بودم. آنها با باتوم برقی، کابل، مشت و لگد به سر و صورت و اعضای بدنم و کف پاهایم میکوبیدند. من حتی در آن زمان بهراحتی نمیتوانستم فارسی را بفهمم و صحبت کنم. زمانی که سوالهایشان بیجواب میماند، باز مرا به باد کتک میگرفتند تا از هوش میرفتم. صدای اذان که میآمد، برای نماز میرفتند و به من تا زمان بازگشتشان فرصت میدادند تا به قول خودشان فکرهایم را بکنم و زمانی که باز میگشتند، دوباره کتک، بیهوشی، آب یخ و….»
زهرا بهرامی؛ دوتابعیتی که اعدامش کردند
در پی اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، «زهرا بهرامی»، ازجمله شهروندان معترضی بود که به دست دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اعدام شد. خانم بهرامی ۴۵ ساله و در بهمن۱۳۸۹ به اتهام عضویت در «انجمن پادشاهی ایران»، بر دار آویخته شد.
زهرا بهرامی، شهروند هلندی ایرانیالاصل بود و زندگی سخت و پرفرازونشیبی را از سر گذرانده بود. براساس روایتهایی که بنیاد برومند از خانم بهرامی منتشر کرده، او برای بازگشت به ایران و دیدن دخترش که با مشکلات سلامتی دستوپنجه نرم میکرده، در هلند دست به قاچاق مواد زده و به سه سال زندان محکوم شده بود.
خانم بهرامی پساز آن به بریتانیا رفت و در گروههای اپوزیسیون فعال بود. او همزمان به ایران نیز سفر میکرد و گزارشهایی را برای تلویزیون «پارستیوی» ارسال میکرد. آخرین سفر او به ایران در بهمن ۱۳۸۸ بود. سازمان «عفو بینالملل»، دلیل این سفر خانم بهرامی را مراقبت از دختر خود که تحت شیمی درمانی بوده عنوان کرده است.
گفته میشود که او دو روز بعد از عاشورای ۱۳۸۸ که یکی از مرگبارترین روزهای اعتراضات در سال ۱۳۸۸ بود، با خشونت شدید بازداشت شد و دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی او را با اتهام مرتبط با موادمخدر به اعدام محکوم کرد.
پیشاز این خانواده بهرامی و وکیل او، بارها تاکید کرده بودند که این زن ابتدا بهدلیل مسایل امنیتی بازداشت شده و سپس جرم نگهداری و فروش موادمخدر به او منتسب و نهایتا جانش گرفته شده است.
آنها که زیر تیغاند؛ وریشه مرادی و پخشان عزیزی
اگرچه در تاریخ جمهوری اسلامی زنانی بودهاند که از تیغ اعدامهای سیاسی بیرون آمدند و رها شدهاند، اما سیاست صدور احکام اعدام بر پایه اتهامات کلیشهای و کلی، هنوز برقرار است. جمهوری اسلامی ابایی از صدور آسان و غیرقانونی حکم اعدام علیه زنان ندارد.
آخرین این موارد، پخشان عزیزی و «وریشه مرادی» هستند، دو زن جوانی که بهدلیل حضورشان در کوبانی در کردستان سوریه، درست زمانی که داعش در حال جنایت علیه زنان در عراق و سوریه بود، با حکم اعدام روبهرو شدهاند.
حکم پخشان عزیزی بهتازگی از سوی دیوان عالی کشور تایید و به گفته برادرش، در اجرای احکام است. حکم بدوی وریشه اما هنوز در مرحله فرجامخواهی است و نتیجه اعلام نشده است.
پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی است که نخستین بار در جریان مخالفت با اجرای حکم اعدام یک زندانی سیاسی کُرد، به نام «احسان فتاحیان» بازداشت میشود و بعد از مدتی برای کمک به زنان و دختران کُردی که تحت خشونت داعش بودند، بهعنوان مددکار اجتماعی به کوبانی میرود.
وریشه نیز بهعنوان یک فعال حقوق زنان و محیطزیست در کردستان سوریه فعال بوده است. او پیشتر در نامهای از زندان اوین درباره آنچه بر زنان در سوریه تحت اشغال داعش و ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی میرود، نوشتهبود: «داعش سر میبرد، جمهوری اسلامی به دار میکشد.»
حکم اعدام زنان در ایران اگرچه کمشمارتر از اعدام مردان است، ولی باتوجه به اشکال پیچیده تبعیض علیه زنان، فعالان حقوقبشر میگویند که زنان در روندهایی بهمراتب ناعادلانهتر و بیشتر تحتتاثیر کلیشههای جنسیتی به اعدام محکوم میشوند.
ازاینرو، پرداختن به مساله اعدام زنان حائز اهمیت فوقالعاده است؛ زنانی که در جریان اعتراضات به کشته شدن «مهسا(ژینا) امینی» و جنبش «زن، زندگی، آزادی»، یکی از بزرگترین چالشهای مرتبط با بقای نظام ۴۵ ساله جمهوری اسلامی و رهبری چهار دههای علی خامنهای را رقم زدهاند.
زنانی که از فرخرو پارسا تا پخشان عزیزی بهدنبال یک زندگی معمولی، انسانی و عاری از خشونت سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و حکومتی بوده و هستند، ولی حکومت آنها را زنده نخواسته و نمیخواهد.