همبندیان سارا دلدار شهادت میدهند
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
یکی دیگر از قربانیان شلیک ساچمه به سوی معترضان «زن، زندگی، آزادی» جان باخت؛ «سارا دلدار»، ۳۲ ساله و اهل رشت.
سارا، زندانی سیاسی سابق که سابقه بازداشت در سال ۱۴۰۱ را داشت، ۱۹ شهریور ۱۴۰۳ بر اثر مشکلات جدی کبدی و عفونتهای ناشی از ساچمههای باقیمانده در بدنش از روزهای اعتراضات، جان خود را از دست داد.
یکی از همبندیهای او که اتفاقا از کادر درمان نیز هست، در رابطه با جان باختن سارا دلدار به «ایرانوایر» گفت: «هیچ وقت فرصت آزمایش و بررسیهای دقیقتر از سارا را پیدا نکردیم اما علایم بیماری او شبیه بیماریهای التهابی مزمن کبدی بود. فکر میکنم در زندان به نوعی عفونت لگنی هم مبتلا شد؛ بیماری که بین زندانیان شایع است و بسیاری از آنها بعد از آزادی حتی خبر ابتلا به آن را میدهند.»
به گفته این همبندی سارا اما بدن او در مقابل بیماری مقاومت کمتری داشت، چرا که عفونت ناشی از ساچمههای باقیمانده در بدنش روند پیشرفت بیماری را تسریع کردند.
سارا دلدار که بود؟
سارا یکی از هزاران معترضی بود که در جریان اعتراضات زن، زندگی، آزادی به خیابانها رفت. خود او برای همبندیانش نقل کرده بود: «آبان ماه ۱۴۰۱ در حالی که مشغول کمک به معترضان مجروح بودم، هدف شلیک اسلحه ساچمهای قرار گرفتم.»
این ساچمهها در سر، بازوی راست، کمر، باسن و رانش جا خوش کردند و در نهایت جانش را گرفتند.
سارا دلدار که در حسابکاربریش در شبکه اجتماعی اینستاگرام خود را نویسنده معرفی کرده است، بازداشت و به یک سال و سه ماه حبس در زندان «لاکان» رشت محکوم شد.
این زندانی سیاسی سابق بهدلیل انتشار تصاویر خود بدون رعایت حجاب اجباری در فضای مجازی، به «ترویج فساد و فحشا» و بهدلیل انتشار یک توییت دربارهٔ «قاسم سلیمانی»، فرمانده کشته شده نیروی «قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به «توهین به مقدسات» متهم و به بیش از یک سال و ۹ ماه حبس متهم شد.
او در مورد روند دادگاهش نوشته است: «جرمم دو تا بود؛ یکی تبلیغ و توهین علیه نظام و دیگری ترویج فساد و فحشا و ارتباط با رسانههای معاند.»
به نوشته او، قاضی از سارا پرسیده بود: «آدمها را نجات دادی و ساچمه خوردی… مگر مرگ و زندگی آدمها به مربوط است که نجاتشان دادی؟ محکومت میکنم به زندان که آدم بشوی…»
سارا دلدار با وجود مشکل جدی کبد و نیاز به پیوند، در اواخر بهار ۱۴۰۲ بازداشت شده و توسط بازجویانش تحت فشار روانی و جسمی قرار گرفته بود.
با این حال، او در زندان نیز کنشگری را رها نکرد: «…هر لحظه فکرم درگیر زندان کمبودهایش است؛ معتادایی که روزی صد بار حمام میفرستادمشان…»
به گفته همبندی سارا، او را در زندان «مادر ترزا» صدا میکردند، چرا که خود را در قبال بهداشت، سلامت و درمان دیگر زندانیان مسوول میدانست: «بیمحابا علیه حکومت شعار میداد و سعی میکرد که به زندانیان دیگر در مورد حقوقشان، اصول فمینیسم و … آموزش بدهد.»
سارا در رابطه با لحظه آزادی خود از زندان نیز نوشته است که تقریبا همزمان با صدور حکم زندان برای ۱۱ فعال حقوق زنان استان گیلان، با آزادی مشروط او موافقت شده بود: «حتی به کسی نگفتم تا به استقبالم نیاد، فقط در که باز شد، به راه نگاه کردم و قدم زدم … حال عجیبی بود؛ چه شبهایی در آرزوی دیدن ماه و آسمان و دریا گذشت… فقط یاد بگیرید از امثال ما نپرسید آنجا چگونه گذشت؛ شکنجه و .. شدین …»
وضعیت جسمی و سلامتی سارا در دوران حبس روزبهروز رو به وخامت گذاشت تا در نهایت پس از گذراندن بیش از شش ماه حبس، دی ماه ۱۴۰۲ با آزادی مشروط او موافقت شد اما برای آغاز روند درمان دیر بود.
او در آخرین پست منتشر شده در حساب کاربری خود در اینستاگرام، در رابطه با وخامت حالش در زندان نوشت از دومین ماه حبس دیگر پریود نشده است.
سارا که پیش از بازداشت نیز با مشکلات کبدی دست به گریبان بود، بر اساس آخرین پست منتشر شده در اینستاگرامش در ۳۱ تیر ماه، از بستری شدن در بیمارستان خبر داده و نوشته بود که مبتلا به ضعف قوای جسمانی، کمخونی شدید، بزرگ شدن طحال، کلیه و تخمدان… شده و از آسیبهای ناشی از باقی ماندن ساچمهها در بدنش در رنج بوده است.
بنابر نوشتههای سارا دلدار، دیگر زندانیان آزاد شده از زندان لاکان رشت نیز پس از آزادی با بیماریهای مشابه دست و پنجه نرم میکنند.
قوه قضاییه دروغ میگوید
پس از انتشار خبر جانباختن سارا دلدار، رسانه قوه قضاییه، «میزان» در گزارشی ادعا کرد: «زمان ورود او به زندان، مطابق پروتکل همیشگی سازمان زندانها، مورد معاینه دقیق بدنی قرار گرفته و برای او در بدو ورود پرونده پزشکی تشکیل شده است.»
خبرگزاری میزان همچنین نوشت که طبق صورتجلسه موجود در اداره کل زندانهای استان گیلان، سارا دلدار هنگام ورود به زندان لاکان رشت هیچگونه آسیب بدنی، جراحت و یا جای زخمهای ساچمه روی بدن نداشته و این مهم در صورتجلسه رسمی ثبت و ضبط شده است.
صورتجلسه مورد اشاره خبرگزاری قوه قضاییه منتشر نشده است اما همبندی سابق سارا به «ایرانوایر» میگوید: «دروغ میگویند؛ مانند همه دروغهای دیگری که گفتهاند. جای ساچمهها روی بند سارا مشخص بود. همه در بند شاهد هستند. از طرف دیگر، کاملا علایم بیماری کبدی حتی در صورت سارا قابل دیدن بودند. او به من گفت که در رابطه با هر دو مشکل به پزشک زندان اطلاع داده بود و این موارد در پروندهاش قید شدهاند.»
در بخش دیگری از گزارش میزان آمده است: «دلدار در طول پنج ماه حضور در زندان، حتی یک بار هم به بهداری مراجعه نکرده بوده است.»
همبندی سابقش اما میگوید که این موضوع هم دروغ است؛ سارا از ماه دوم بازداشت دیگر پریود نشده بود و از او آزمایش بارداری گرفته بودند: «شبهایی را به خاطر میآوردم که از حد درد نمیخوابید و به در بند میکوبید برای دریافت دارو یا حداقل مسکن اما زندانبانها با درخواست سارا مخالفت میکردند. به او میگفتند چه قدر عاشق دارو هستی؟! به او میگفتند بخواب و بگذار دیگر زندانیان هم بخوابند۱ یک شب که حالش خیلی بد بود، دستهجمعی به در بند میکوبیدیم و فریاد میزدیم اما باز هم نه دارو دادند و نه اجازه درمان.»
خبرگزاری قوه قضاییه جمهوری اسلامی همزمان انگشت اتهام را به سمت «رسانههای معاند» نشانه رفته و پیگیری مرگ او را بخشی از برنامه «کشتهسازی» مخالفان توصیف کرده است.
پس از جان باختن سارا دلدار که تک فرزند نیز بود، خانواده و اطرافیانش توسط نهادهای امنیتی تحت فشار قرار گرفتهاند تا سکوت کنند و حتی مراسم یادبودی برای او برگزار نکنند.
در سالهای اخیر تعداد قابل توجهی از زندانیان سیاسی در طول دوران حبس به بیماریهایی خاص مبتلا شدهاند. پیشتر «ایرانوایر» در گزارشی به این موضوع و مساله جانباختن زندانیان سیاسی مبتلا به بیماریهای زمینهای پرداخته بود.
«کمپین حقوق بشر ایران» ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ در گزارشی اعلام کرد در فاصلهٔ دهم خرداد تا ۲۵ مرداد سال جاری، دستکم ۳۴ زندانی سیاسی در زندانهای مختلف ایران بهصورت «عامدانه» از دسترسی به خدمات درمانی مناسب محروم شدهاند.
نهادها و کارگزاران جمهوری اسلامی اما هرگز مسوولیت مرگ این زندانیان را بر عهده نگرفته و همواره مدعی شده که همهٔ آنها از خدمات پزشکی و درمانی مناسب و بهموقع برخوردار بودهاند.