نگین آرامش؛ قربانی بازداشت «پیشگیرانه» با تهدید به قتل مادر
«نگین آرامش»، فعال کارگری، یک هفته بعد از کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی» در بازداشت «گشت ارشاد»، در خانهاش در محله «نواب» تهران بازداشت شد. مامور زنی که بههمراه چند مامور مرد برای بردن او آمده بودند، مدام تلاش کرده که سر نگین روسری کند و او را تهدید کرده بود که اگر با زبان خوش سرش نکند، «طور دیگری» مجبورش خواهد کرد.
با این که از زمان شروع اعتراضات، آنطور که نگین در صفحه توییتر خود نوشته، مامور جلوی در منزلش بوده، یکم مهر، نگین را بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین بردند. این شروع ۸۱ روز اذیتوآزار روانی و جسمی زن جوانی است که برای حقوق کارگران و بهویژه زنان کارگر فعالیت میکرد.
این روایت بازداشت و اذیتوآزار در طول بازداشت او است که اکنون با قید وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی، بهطور موقت آزاد شده است. «ایرانوایر» برای نوشتن این روایت، با یک منبع آگاه نزدیک به نگین آرامش گفتوگو کرده، ولی بهدلایل امنیتی، نام او نزد ما محفوظ میماند.
***
بازداشت «پیشگیرانه» با تهدید به «یا روسری، یا توسری»
اول مهر، ساعت ۶:۳۰ عصر، نگین آرامش، فعال دانشجویی سابق و فعال کارگری، نامزد و یکی از دوستانش در آپارتمان شخصی او نشسته بودند که ماموران زنگ طبقه را میزنند. یک مامور زن و چند مامور مرد در حالیکه یکی از آنها دوربین به دست داشته و در حال فیلمبرداری بوده، وارد خانه میشوند.
از همان بدو ورود، مامور زن مدام به نگین میگفته که روسری سرش کند چون همکاران مرد او میخواهند وارد شود. اما نگین آرامش مقاومت میکند و میگوید اینجا خانه من است و اگر دوست ندارند داخل نشوند، من روسری سر نمیکنم. با اینوجود، مامور زن او را تهدید میکند که اگر باز زبان خوش سرت نکنی، «طور دیگری با تو برخورد میکنم.»
پاسخ نگین اما این بوده که «دختر ۲۲ ساله را کشتید، میخواهید من را هم بکشید و راحت شوید. من روسری سر نمیکنم!» این جواب قاطع، قائله حجاب را در مدت تفتیش آپارتمان و ضبط وسایل الکترونیکی نگین، همخانه، نامزد و دوستش، پایان میدهد.
در حین بازداشت نگین، دوست او که بهدلایل شخصی نامش افشا نمیشود نیز بازداشت شده و بعد از ۲۴ ساعت آزاد میشود. در حالیکه ماموران فقط برای بازداشت نگین حکم جلب داشتند و در برگه جلب آمده بوده که «دستگیری پیشگیرانه» است.
پیش از این و در جریان اعتراضات سراسری دی۱۳۹۶، چندین فعال مدنی با احکام جلبی مشابه حکم جلب نگین، که هدف از بازداشت در آن «پیشگیرانه» تلقی شده بود، مدتها را در حبس گذراندند. حتی پیش از آن هم در سال ۱۳۹۰، فعالان زنان ایران در نامهای نسبت به این رویه، هشدار داده و اعتراض کرده بودند.
این شیوه سرکوب فعالان مدنی و سیاسی شناخته شده، در بدو شروع هر موج از اعتراضات، یکی از روشهای اصلی دستگاههای امنیتی برای ایجاد رعب و وحشت و خفقان در جامعه ملتهب ایران بوده است.
در واقع این سبک از بازداشت که در آن فرد بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد و صدور حکم جلب از سوی دستگاه قضایی با علم به این که او جرمی مرتکب نشده، نقض ماده ۳۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی و ماده ۹ میثاق «بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی»، ماده ۳ «اعلامیه جهانی حقوقبشر» است که حق آزادی را یک حق بنیادین بشری میدانند.
ازدحام جمعیت در اوین، بازجویی پراکنده و جانکاه برای نگین
با اینوجود، نگین آرامش برای پیشگیری از شرکت در تجمعها، بازداشت شد. او به محض ورود به بند ۲۰۹ زندان اوین، به یکی از سلولهای «دربسته» منتقل شد که در آنجا با «مهوش ثابتی»، شهروند بهایی و دو زن دیگر که از قبل در آن سلول محبوس بودند، هماتاقی شد.
به گفته منبع «ایرانوایر»، در روزهای آتی، هر روز یک نفر به این سلول کوچک که در نهایت میتوان محل حبس ۳ الی ۴ نفر باشد، اضافه شده، تا جاییکه تعداد به ۹ نفر رسیده است: «در انفرادیها جا نبود، چون تعداد بازداشتیها خیلی زیاد بوده و حتی در سلولهای انفرادی ۴ متری که مختص شکنجه یک نفر ساخته شده، بعضا دو-سه نفر را جا میدادند.»
بنا بر شنیدههای این منبع مطلع که خود نیز مدتی را در زندان اوین گذرانده، بهدلیل ازدحام بالای جمعیت، ماموران زندان اوین تجهیزات کافی برای آزار زندانیان، از جمله «چشمبند و چادر» نداشتهاند و حتی لباس زندان نیز بهاندازه کافی نبوده و بسیاری با لباسهای خودشان پذیرش میشدند.
از روز ۲مهر تا روز ۲۰ آذر، نگین آرامش بدون اینکه خیالش آسوده شود که بازجوییها تمام شده، هر از گاهی بازجویی میشد.
منبع آگاه «ایرانوایر» درباره بلاتکلیفی و رنجی که این زن جوان در اثر این شیوه از بازجویی محتمل شده، میگوید: «نگین در مدتی ۷۹ روزه، ۱۶ جلسه بازجویی داشت. درست است که هر روز نبود، ولی هر بار میگفتند اینبار آخرین دور بازجویی تو است، اما دوباره بعد از مدتی سر وقت او میآمدند برای بازجویی. این خیلی روی اعصابش تاثیر منفی میگذاشت.»
در بازجوییها، ماموران امنیتی از او میخواستهاند که علیه خود اعتراف کند، پول بگیرد و دوستانش را بفروشد و او را تحت فشار قرار میدادند که برگه سفید بازجویی امضا کند تا هرچه میخواهند به او ببندند. به گفته منبع مطلع «ایرانوایر»، یک بار نگین از یکی از افرادی که در بازجوییاش نقش داشته شنیده که به «کارشناس» پرونده او میگفته، «هر کاری میکنی بکن، از او اعتراف بگیر که با سازمان مجاهدین در ارتباط است.»
بعد از این دستور بوده که نگین آرامش، روی آرامش را نمیبیند و تحت فشار قرار میگیرد تا بگوید که با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط است. بازجویش چندبار او را تهدید به اعدام میکند و میگوید که به تو لطف کردیم که تا حالا اعدامت نکردیم، وگرنه «ارتباط تو با سرپل منافقین (سازمان مجاهدین خلق) را کشف کردهایم.» یک بار نیز او را تهدید میکند که اگر ارتباط با این سازمان را نپذیرد، میرود و یک سال دیگر باز میگردد.
سناریوسازی و اعتراف اجباری از بازداشتیهای اعتراضات برای مرتبط دانستن آنها با احزاب، گروههای سیاسی یا حتی اتهام «لیدری»، یکی از شیوههای متداول نیروهای امنیتی در ۵ ماه گذشته بوده است. دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی حتی درباره «ژینا (مهسا) امینی» هم این رویه را در پیش گرفته و میخواست او را که مظلومانه توسط پلیس امنیت اخلاقی در تهران کشته شد، عضو حزب «کومله کردستان»، معرفی کند. همان زمان، پسرخاله ژینا در گفتوگویی با «ایرانوایر»، پرده از این سناریو سازی و فشار بر خانواده ژینا برداشته بود.