موضعگیری فعالین حقوق زن در باره پروژه رضا پهلوی!
در باره مصاحبه مطبوعاتی آقای رضا پهلوی، احزاب و نهادهای زیادی، خواه در رد یا در حمایت از ایشان موضعگیری نموده اند. ما هم لازم میدانیم جنبش حق زن ایران را صاحب موضعگیری کرده، بدین وسیله نظر خود را اعلام نماییم.
۱.از نظر ما سامانه سلطنتی و پادشاهی در ایران یک سامانه مردسالارانه و از پدر به پسر است. بازگشت به این شکل حکومتی عقبگرد سیاسی محسوب میشود. سلطنت به هیچ عنوان نه متضمن اراده و دخالت مردم در امر حکومت کردن است و نه متضمن شرکت و دخالت زنان در عرصه سیاسی و اداره امور کشور است. سامانه پادشاهی انتخابی نیست. مادام العمری است. شکلی از دیکتاتوری سیاسی است. حکومت از پدر به پسر است. حکومتها حتی به شکل و شیوه ای که جامعه را اداره میکنند، نشان میدهند که تا چه حد به رفع تبعیض از زنان پایبند یا که خود عامل تثبیت و استمرار آن هستند. تاریخ سامانه سلطنتی در ایران تاریخ استمرار ستم بر زن و نیمه انسان شمردن وی میباشد. رضا شاه در حالی محمد رضا را به جانشینی خود انتخاب نمود که ایشان برادر دوقلوی خواهری بود که او نیز در همان روز و همان ساعت بدنیا آمده بود. رضا خان ترجیح داد که وارث تاج و تخت وی یک مرد باشد. محمد رضا پهلوی هم به رسم پدر خود چنین کرد. رضا پهلوی باید بطور روشن و شفاف در این باره ابراز نظر نموده مواضع سیاسی خود را روشن کند. ایشان نمیتواند روی مواهب « شاهزاده» شمرده شدن برای پروژه رهبرسازی کنونی حساب کند.
زنان ایران بعد از ۴۳ سال اختناق و ستم، بعد از ۴۳ سال تبعیض و بیحقوقی در یک ساختار به شدت ضد زن و دینی به هیچ وجه من الوجوه زیر بار آلترناتیویی نخواهند رفت که شالوده آن بر اساس تبعیض و نابرابری باشد، جریانی که پیشاپیش کوتاه کردن دست زنان در جامعه ایران از دخالت سیاسی در سرنوشت کشور را پیش فرض خود قرار داده باشد. از نظر ما شکل قدرت سیاسی آینده ایران باید متضمن دخالت همه اقشار مردم صرفنظر از موقعیت مالی، جنسیت و نژاد و غیره باشد. هر انسانی باید حق داشته باشد در اداره جامعه دخالت کند. انتخاب کند و انتخاب شود.
۲. احراز رهبری سیاسی بر مبارزات مردم ایران هم باید یک فرآیند مبارزاتی، سیاسی و مساوات طلبانه باشد. سخن تنها بر سر شکل آینده حکومت نیست. سخن بر سر همین امروز است. ما زنان ایران زیر بار هیچگونه پروژه رهبرسازی در ایران نخواهیم رفت که فقط و تنها متضمن دخالت و ابراز وجود سیاسی مردان باشد. وقتی الگوی رهبری مبارزات به الگوهای قدیمی، سنتی و مردسالارانه محدود میشود، در همین قدم اول، جلو عروج و دخالت زنان در تحولات سیاسی و اعتراضات جاری جامعه ایران سد میشود. همین باعث خواهد شد که زنان جامعه ایران هم امروز و هم فردا دستشان از دخالتگری بر سرنوشت خودشان و جامعه کوتاه شود. این در حالی است که هم اکنون رهبری زنان بر بخشهای وسیعی از مبارزات جاری اعمال میشود. فعالین و جهت دهندگان جنبش های اعتراضی در سراسر کشور هم اکنون هم زنان هستند. زنان لیدرهای قیامهای شهری هستند. زنان در دانشگاهها، در مدارس، در میان صفوف بازنشستگان، معلمان و در جنبش کارگری و جنبش حق زن و بویژه در جنبش وسیع ضد مذهبی، فعال و صحنه گردان جنگ با این نظام هستند. اگر یک روز و فقط یک روز فشار خشونت، خفقان، جنایت و تبعیض از روی سر این جامعه برداشته شود، جهان خواهد دید که زنان بیشماری تا کجا از کیفیت های راهبردی برای تعیین تکلیف با این حکومت برخوردارند. از این حقیقت اجتماعی و سیاسی هیچ جریانی نمیتواند عبور کند. به عکس، اکنون آن جریان سیاسی در ایران بدل به یک الترناتیو جدی خواهد شد که به این ظرفیت عظیم متکی و آن را مالخود کند. جایگاه واقعی زنان در شرایط امروز جامعه، باید در میان همه جریاناتی که ادعای رهبری مبارزات مردم دارند، انعکاس یاید. در سیاستها، در مضمون و حتی در شکل و فرم مبارزه باید ضمانت شود که به خواستهای جنبش حق زن التزام و احترام دارند. اگر بر عکس، رهبری جریانی سنتی و مردانه است، اگر سوخت و ساز محیط فعالیت سیاسی چنان است که حضور زنان را به جای جذب، دفع میکند، اگر فعل و انفعال سیاسی برابر نیست، اگر راه ابراز وجود و عروج این لیدرها و فعالین زن را در کف خیابان، دانشگاه و مدرسه و…. هموار نمیکند، پس نمیتواند قابل قبول باشد. از نظر ما مردود است.
رضا پهلوی حزب سیاسی ندارد. همین که حزب سیاسی ندارد، امکان اینکه حتی از میان موافقان و یاران صف خودش، زنانی همطراز با وی در این صف قرار بگیرند، وجود ندارد. همین که جایگاه ایشان حتی در صفوف جنبش خودش انتخابی نیست، ژنتیکی است، همینکه جنسیت و موقعیت خانوادگی به ایشان مقامی برتر و بالاتر از بقیه و بخصوص زنان اعطا میکند، منشا تبعیض و نابرابری است. با این پیشفرض هیچگاه امر رهبری در جنبش ایشان برابر نخواهد شد.
در چنین فضایی خواه ناخواه نقش زنان حتی در میان جنبش خود ایشان به خدمتکاران دربار تقلیل می یابد.
برای ما پیشخوان این رهبری، و ویترین هر الترناتیو سیاسی مهم است. ترکیب مردان و زنان با هم و در کنار هم، همچنین ظرف اعمال این رهبری که امکان این کنشگری فعال را بطور برابر فراهم کند، مهم است. تحزب سیاسی این امکان را به عروج زنان در سطوح مختلف میدهد. در عین حال حتی احزاب سیاسی باید در عمل و نظر نیز به جامعه اثبات کنند که چگونه امکان عروج زنان را ضمانت میکنند. حزب سیاسی بهتر از رهبری تک نفره است. رهبر تک نفره با خیل خدمتکاران پشت صحنه، فرمانده با خیل سربازان جان برکف، بدرد جامعه مشتاق مدرنیته و عدالت ایران نمیخورد. جامعه ایی که جلو آمده است. جامعه ایی که خواهان متحزب شدن افکار و جنبش هاست. کسانی که در کارخانه و مدرسه و دانشگاه و کف خیابان هر روز با این حکومت میجنگند، خودشان نیز باید در امر رهبری و هدایت مبارزه شان سهیم و صاحب اختیار باشند.
۳.مبارزه مردم ایران برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی پروسه ای است که بطور موازی با دو ستون ارتجاع در این کشور تعیین تکلیف خواهد کرد. اول تعیین تکلیف با اسلام و شبکه آخوند، قوانین مذهبی، نت ورکها و شبکه های تروریستی و جنایتکارانه وابسته به جنبش اسلام سیاسی. دوم تعیین تکلیف کردن با ستم بر زن. این دو ستون به همدیگر مربوطند. هم از این رو ما اعلام میکنیم که همه جریانات سیاسی باید و ضروری است که ادعاهای شفاهی خود را به پلتفرم های نوشتاری تبدیل و در اختیار جنبش ما بگذارند. سرنگونی جمهوری اسلامی، ایجاد نظام سکولاریستی، قطع دست اسلام، شبکه آخوند و انحلال تروریسم دینی و همچنین برنامه برای رفع همه جانبه ستم بر زن جزو خواستهای حداقلی ماست. ما باید ببینیم، بخوانیم و گوش کنیم تا قضاوت کنیم که با چه کسانی طرفیم و چه کسی میخواهد ایران را به کدام سمت ببرد. کسانی که در مقابله با اسلام و آخوند لکنت زبان دارند، کسانی که ترجیحشان این است جمهوری اسلامی سرنگون نشود اگر قرار است بساط اخوند و اسلام را جوانها در هم بپیچند، کسانی که میخواهند این یا آن قسمت از اندام و جوارح نظام را حفظ کنند، کسانی که معتقدند ستم به زن از بین رفتنی نیست، فقط میشود صرفن غلظت ستم را کاهش داد، مطلقن زنان ایران و کل جامعه را نمی شناسند. دقیقن به این خاطر همه جریانات سیاسی را فرامیخوانیم قبل از پروژه رهبرسازی، مضمون سیاسی این رهبری را روشن کنند. همه باید برنامه خود را ارائه کنند تا در معرض قضاوت عموم قرار گیرد که برای رفع خشونت و ستم به زنان و خلاصی از خشونت و تبعیض مذهب چه میخواهند بکنند. چگونه میخواهند نظام اقتصادی و سیاسی مملکت را سازمان بدهند که با کوتاه کردن دست دین و مردسالاری و ستم و تبعیض، بیشترین و بهترین امکانات برای برابری و آزادی و ستم زدایی از زن فراهم شود.
۴.هم در ایران و هم در خاورمیانه ویترین قدرت سیاسی و اشکال حکومتی تمامن مردانه و تبعیض آلود است. در این گوشه از جهان، حکومتهای اسپرمی پادشاهان، شیوخ، دیکتاتوریهای ارتشی، از گور برخاستگانی چون جمهوری اسلامی یا طالبان اشکال متنوع و در عین حال واحد همین حقیقتند.
بر عکس در غرب آنجا که زور جنبش های مترقی و مساوات طلبانه به زن ستیزی و دین و تبعیض رسیده است، با تکیه به تجارب انقلابات مختلف در گذشته، زمینه شرکت هر چه بیشتر زنان، همجنسگرایان، بی دینان و دگراندیشان در راس جامعه فراهم شده است. نفس همین پیشروی، به نفع انسانیت و به نفع جوامع بشری است. صاحب رای شدن زنان در تاریخ با مبارزات گسترده زیادی همراه بود. اکنون شرکت گسترده زنان در اداره امور جامعه در افزوده ای به جنبش حق رای زن در قرن نوزدهم میباشد. همانطور که شکل جمهوریت، به نفس خود، در قیاس با سامانه پادشاهی و دیکتاتوری های نظامی پیشرفت محسوب میشود. شکل حکومتهایی نیز که همین امروز به وسیله دخالت گسترده زنان همپای مردان اداره میشود، یک دستاورد است. یک پیشروی است.پیشروی لازم ولو ناکافی.
حضور وسیع زنان و همه احاد و اقشار مردم در اداره جامعه ایران و تاثیر گذاری مستقیم بر سرنوشتشان میتواند یک گام بلند برای تغییر چهره خاورمیانه، وصل شدن به شاهراه تمدن غرب و نقطه پایانی بر فشار ایدئولوژیکی دین اسلام و ضربه کاری بر مردسالاری انتگره آن در این گوشه جهان باشد. الترناتیوهای سیاسی که از همین الان پیشخوان حزب، سازمان، انجمن، ارتش و رهبری تک نفری یا جبهه و شورای مدیریت خود را طوری چیده اند که از حضور زنان در میان آنها خبری نیست، زنان نقش موثری در میان آنها ندارند، راستش هنوز حتی از کابینه دولت فنلاند هم عقبترند. ما برای مقایسه مطالبات خودمان به گذشته رجوع نمیکنیم. حق ما و مردم ایران است که الان خودمان را با پیشرفته ترین مطالبات، بهترین روشها و مدرنترین ابزارها، مقایسه کنیم.
مبانی اصلی جنبش “حق زن” بر این حقیقت استوار است که انسانها فارغ از رنگ و نژاد، جنسیت و سن، با هم برابرند و باید حقوق یکسانی داشته باشند و نه تنها این، بلکه باید از موقعیت یکسانی برای تحقق آرزوهایشان نیز برخوردار باشند و این، یعنی برابری، هم فرمال، هم سیاسی، هم در قوانین، هم در محیط اجتماعی میباید تامین شود.
۱۸ ژوئن ۲۰۲۲
در صورت خواست به امضا بیانیه لطفا اطلاع دهید @d3hqan
امضا:
۱.مهرنوش موسوی
۲.ندا دهقان
۳.مهرداد ناصری
۴.فرشته رضایی فر
۵.محمدرضا پویا
۶.مریم تقی نژاد
۷.شیرین کاجانی
۸.اسرین رادمنش
۹.افسانه لشکری
۱۰.فرحروز رنجبر
۱۱.بابک رحیمی
۱۲.حسن پویا
۱۳.میترا مرادی
۱۴.نازیلا طهماسبی