لزوم آموزش زبان مادری و به زبان مادری
دکتر حسن عشایری/ روانشناس
آموزش زبان دوم بدون آموزش به زبان مادری، آسیب به مغز وارد میکند .ما به زبان مادری باید اهمیت بدهیم، نهتنها در حوزه آموزش بلکه برای اینکه انسان یاد بگیرد و از آن در فرهنگ و زیستن خود بهره ببرد. زبان در دو حوزه به کار میرود؛ یکی برای ارتباط و دیگری برای شناخت. شناخت از ارتباط مهمتر است. ما عالم را با زبان میشناسیم. شناختی که با زبان اول شکل گرفته کاملاً با زبان دوم کپی نمیشود. هرچه فرهنگ بالاتر و رفتارها پیچیدهتر میشود فرهنگ مادری، موثرتر و مهمتر میشود. فرهنگ مادری یعنی تفکر و شناخت. اگر کسی نتواند به زبان مادری آموزش ببیند و به آن زبان، متن تولید کند، در پروسه شناخت، نقیصه ایجاد میشود. بهوسیله شناخت فضایابی و خود را معرفی میکند و اینجاست که اختلال هویت پیش میآید. درست است که با زبان دوم میتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد اما در زبان دوم عمق وجود ندارد. عمق در زبان مادری است چون زبان مادری وصل به یک فرهنگ درونی است. زبان به خاطر تنازع برای بقا تکامل پیدا نکرده بلکه یک زیست فرهنگی بر آن سوار شده است.
اگر زبان مادری از کسی دریغ شود، دچار چه رنجهایی میشود؟
انسان در درون خود که فکر میکند بخشی از این تفکر در متن مغز انجام میشود و با برونداد آن فرق میکند. این یک مساله علمی اثبات شده در مغز است. در مغز رشتههای عصبی هستند که به زبان مادری مفهومسازی میکنند. آنچه از این مفهومسازی بیرون میآید، برونداد آن است نه خود آن. اگر این برونداد بخواهد به زبان دیگری ترجمه شود، با آنچه در ساختار مغز جریان داشته بسیار متفاوت میشود. اینجاست که کسی که زبانمادری خود را نمیتواند، بنویسد، در واقع بخش بزرگی از انفعالات مغزی و ذهنی خود را نمیتواند به هیچ عنوان ارائه کند. وقتی میخواهم درون خودم با خودم مساله را حل کنم و هیجانات خود را ابراز کنم و بتوانم این هیجانات را ارائه کنم، به زبان مادری نیاز دارم. وقتی زبانمادری را یاد نگرفتهام، عمقیترین فرآیند عاطفی و هیجانی خود را از دست میدهم. انسان موجود هیجانیای است. اگر هیجان را از انسان بگیریم، دچار بیماری میشود. آموزش زبان دوم بدون آموزش زبان مادری، آسیب به مغز وارد میکند. زبان مادری با هیجانات اصیل ما سر و کار دارد یعنی آغازگر هیجان انسان است.
کسی که زبان مادری خود را یاد نگرفته با چه مصائبی روبهرو میشود؟
مغز ما محرکهای کلیدی را در درون به زبان مادری تولید میکند. اگر ما زبان مادری را یاد نگیریم به عاریت میافتیم. البته غنای زبان دوم و حجم آموزش آن نیز مهم است. اما هیچ زبانی در عشقورزی، زبانمادری نمیشود. البته این را هم باید گفت که هیچ زبانی خالص نیست. همه زبانها مرکب هستند. همه از هم تأثیر گرفتهاند اما در بنیاد درونی انسان، آنچه نشسته زبان اول است. زبان یعنی فرهنگ یعنی حافظه جمعی. اگرچه نظام صنعتی و عصر ارتباطات به زبان ضربه میزنند اما زبانمادری بنیادی است و در نهاد انسان باقی میماند. در زبان مادری مفاهیم اساسی و عمیقتر مطرح میشود. زبان عشق البته فقط نوشتاری و گفتاری نیست چیزهای دیگر هم تأثیر میگذارد. اما زبان مهم است. اگر به زبان مادری بیان نشود در عشقورزی مشکل ایجاد میشود. مگر اینکه زبان دوم را خیلی خوب یاد بگیرد و البته یاد گرفتن زبان دوم به یادگرفتن زبان مادری بستگی دارد.